چکیده:
پس از نخستین و دومین یورش مغول ها قرن هفتم و استقرار حکومت ایلخانی در سرزمین ایران، از تاثیرپذیرفتن هنرنگارگری ایرانی هنر نگارگری چین سخن گفته می شود. در این واقعیت که مغولان پیشینه فرهنگی– هنری قابل توجهی نداشته و همواره وامدار هنر چین بوده اند، تردیدی نیست. لیکن در این باره که نگارگران چینی با چه کیفیتی و تا چه اندازه بر اندیشه نقاشان ایرانی تاثیرگذاشته اند، کمتر سخنی رانده شده است. ازسوی دیگر، سلیقه فرمانروایان پیروز مغول با شکل گیری حکومت و استقرار دولت مرکزی آنها به مرور اصلاح شد و به بیان دیگر، دچار تغییر و استحاله گردید. از این دیدگاه، پاسخگویی به پرسش هایی چند ضرورت دارد. نخست اینکه، نقاشی چینی همزمان با دوره مغولان از چه ویژگی هایی برخورداربوده است. دیگر آنکه، عناصر نقاشی چینی و ظاهرشده درنقاشی های ایرانی خود، ازکجا آمده اند. از این رهگذر بهتر میتوان تاثیرات هنر چینی را در نگارگری دوران ایلخانی، تحلیل کرد. روش به کارگرفته شده در این تحقیق، تطبیقی و مبتنی بر نگاهی تحلیلی-توصیفی است. ازین رو، در این مقاله تلاش برآن بوده تا ضمن برشمردن ویژگی های آثار نقاشی چینی همعصر و کمی پیشتر از ایلخانان، نوع و میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری نگارگری چینی و ایرانی با بیان نمونه هایی از نسخه های منسوب به مکتب تبریز، تحلیل و ارزیابی شوند. نمونه های گزینش شده نظر از نسخه های خطیای همچون شاهنامه ابوسعیدی، جامع التواریخ خواجه رشیدالدین فضل الله، منافع الحیوان ابن بختیشوع و کلیله و دمنه نصرالله منشی است. تمامی این نسخه ها در دوران ایلخانی مصورشده اند. افزون براین ها در پژوهش حاضر، بر نمونه هایی از آثار هنرمندان چینی دوره سونگ و یوان، سده های یازدهم و دوازدهم میلادی چین همچون کائوکومینگ، لی تانگ، چاوپوچو و دیگران، گذری خواهدشد. دستاورد بررسی های انجام شده نشانگر آن است که نقاشی ایرانی به همان اندازه که از هنر چینی تاثیرپذیرفته، بر آن نیز تاثیرگذارده است.