چکیده:
موضوع اصلی این مقاله بررسی رجز و رجزخوانی در شاهنامة فردوسی است. در بخش نخست، پس از بحث از معنای لغوی و اصطلاحی رجز و رجزخوانی، به اختصار پیشینة تاریخی آن در ادبیات یونان، عرب و ایران باستان و ادبیات سدههای چهار و پنج هجری بیان شده است. در بخش دوم، هنر فردوسی در پرداخت فن رجزخوانی پهلوانان شاهنامه بررسی شده است و کارکردها و ارزش بلاغی رجز در داستانسرایی فردوسی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
This article revisits 'brag' and 'bragging' in the battle field in Ferdowsi's Shahname. To this end، in the first section، the denotative and idiomatic meanings of brag and bragging are examined and their historical background in ancient Greek، Arab and Iranian as well as the literature of the fourth and fifth centuries are briefly illustrated. The second section aims at exploring Ferdowsi's artistry in dealing with the techniques of bragging in the battle field by Shahname's champions and presents an evaluation of functions and the rhetorical values of bragging as utilized in ferdowsi's story-telling discourse.
خلاصه ماشینی:
"رجزخوانی بین دو پهلوان بدینگونه آغاز میشود: ز گردنکشان پیش او رفت گیو برآشفت و نامش بپرسید زوی بدین مایه مردم به جنگ آمدی به پاسخ چنین گفت کای نامدار به گیتی تژاو است نام مرا نژادم به گوهر از ایران بدست کنون مرزبانم بدین تخت و گاه تنی چند با او ز گردان نیوچنین گفت کای مرد پرخاشجویز هامون به کام نهنگ آمدیببینی کنون رزم شیر سواربه هر دم برآرند کام مرازگردان و از پشت شیران بدستنگین بزرگان و داماد شاه (همان، ج4، ص76، ابیات 1059 - 1065) گیو چون میشنود که تژاو خود را ایرانی میخواند با خشم او را به داشتن سپاه اندک تحقیر میکند: بدو گفت گیو این که گفتی مگویاز ایران به توران که دارد نشستاگر مرزبانی و داماد شاه که تیره شود زین سخن آبرویمگر خوردنش خون بود گر کبستچرا بیشتر زین نداری سپاه (همان، ج4، ص76، ابیات 1066- 1068) و تژاو بار دیگر به مرزبانی افراسیاب مفاخره میکند و به گیو چنین پاسخ میدهد: مرا ایدر اکنون نگین است و گاه همان مرز و شاهی چو افراسیاب پرستنده و گنج و تاج و سپاهکس این را ز ایران نبیند به خواب (همان، ج4، ص77، ابیات1075 - 1076) تو این اندکی لشکر من مبین من امروز با این سپاه آن کنم مرا جوی با گرز بر پشت زینکزین آمدنتان پشیمان کنم (همان، ج4، ص77، ابیات1078-1079) ج) تهدید دشمن در رجزها معمولا با بیان اقتدار و توانایی پهلوانان خودی و شکستهای پهلوانان دشمن هماورد را تهدید میکنند."