چکیده:
جهت گیری و رویکرد چین از آغاز دوران اصلاحات در این کشور (اواخر دهه 1970 ) تاکنون همچنان
قرار داشته است. با تداوم تسلط این استراتژی کلان بر حیات « توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی » بر
سیاسی چین در هر دو عرصه داخلی و خارجی، طبیعتا چارچوب رفتاری این کشور در این عرصه ها
توسط آن تعیین می شود. در عرصه سیاست خارجی، این استراتزی کلان دو الزام را برای سیاست
خارجی چین تعریف و تبیین کرده است: الف) تقویت ثبات در محیط امنیتی چین (در حوزه های منطقه
ای و بین المللی) ب) جذب منابع بین المللی لازم جهت پیشبرد فرایند توسعه اقتصادی (منابع اقتصادی
و سیاسی). بر این اساس، از منظر چین، کشورهایی که دارای پتانسیل های اقتصادی کمک به این روند برای
چین هستند، در اولویت توجه سیاستمداران این کشور قرار دارند. در این راستا، جمهوری اسلامی ایران،
به عنوان کشوری که دارای ذخایر غنی نفت و گاز است می تواند برآورد کننده نیازهای چین باشد. از
دیگر سو، در حوزه نظام بین الملل، هر دو کشور جمهوری اسلامی ایران و چین ، نظم مورد نظر ایالات
متحده را نپذیرفته و تلاش دارند تا این نظم را تغییر دهند. در این چارچوب، این دو کشور می توانند
مکمل یکدیگر محسوب شده و حوزه های همکاری خود را گسترش دهند. بنابراین، مقاله زیر ابتدا با
بررسی نظام بین اللملل جدید، به چارچوب نظری چگونگی ظهور قدرت های جدید پرداخته است و در
ادامه با تبیین اولویت های سیاست خارجی چین پس از 2001 به الگوی مناسبات جمهوری اسلامی
ایران و چین پس از 2001 می رسد.
Chinese approach from the beginning of reforms in the country (late 1970
decade) until now has always been: “economic development and political
stability”.
Continuous domination of this strategy on Chinese political life, both in
internal and external spheres has naturally determined the behavioural frame
work of china in these two spheres. In Chinese foreign policy, this strategy
implies two necessities:
a) Strengthening stability in Chinese security environment (regional and
international),
b) To attract international resources necessary to advance economic
development process (economic and political resources). in this ground Islamic
Republic of Iran as a country which has rich oil and gas resources will meet
Chinese needs and priority. From international point of view, both countries are
extending their cooperation. Therefore, the article studies, firstly, the new
international system emergence of new powers and then, it explains the
priorities of Chinese foreign policy and Iran - Chinese relations pattern.
خلاصه ماشینی:
چین با این اقدام خود فصلنامه تخصصی علوم سیاسی / شماره سیزدهم / زمستان ١٣٨٩ ٢٧ ◊ امیدوار است که به شکل آرام وخزنده ای به چالش با نفوذ آمریکا در منطقه خاورمیانه و در کنار آن در آفریقا و آمریکای لاتین بپردازد، در این راستا پکن توانست به این مهم از طریق تلاش های دیپلماتیک وتقویت روابط و ارتقا مناسبات بین کشورهای منطقه بویژه جمهوری اسلامی ایران ، توسعه شبکه فعالیت ها و سرمایه گذاری ها نایل آید.
در این پژوهش به این پرسش پاسخ خواهیم داد که : مناسبات سیاسی - اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و چین پس از ٢٠٠١ چه روندی داشته است ؟ ◊ ٢٨ فصلنامه تخصصی علوم سیاسی / شماره سیزدهم / زمستان ١٣٨٩ در این راستا، فرضیه براین مبنا قرار می گیرد که پس از یازدهم سپتامبر با امنیتی تر شدن فضای نظام بین الملل و ظهور چین به عنوان یک قدرت نوظهور، مناسبات سیاسی ایران و چین به سمت موازنه سازی (در سطح نظام بین الملل و منطقه ای ) در مقابل آمریکا سوق پیدا کرد و در حوزه اقتصادی نیز به افزایش مناسبات و حضور گسترده اقتصادی چین در بازار ایران انجامید.
1- Post-American World 2- Global Cooperative Integration فصلنامه تخصصی علوم سیاسی / شماره سیزدهم / زمستان ١٣٨٩ ٣٣ ◊ چین با ادغام در اقتصاد جهانی ، درهای اقتصاد خود را به جهان باز کرد وامروزه با نسبت ٧٠ درصد تجارت به تولید ناخالص داخلی ، این کشور در ردیف یکی از بارزترین اقتصادهای جهان قرار داده است .