چکیده:
این مقاله قصد دارد تا با بررسی سیاست های فرهنگی و اجتماعی رضاشاه در ایران و آتاتورک در
ترکیه در جهت تقویت عرفی گرایی و ملی گرایی، نشان دهد که اقدامات صورت گرفته در دو کشور در
چه مقولاتی بوده است. با توجه به مولفه های شخصیت دو رهبر، نگاه آنها به مذهب، جایگاه روحانیت
در نظر آنان، توجه به مساله قضا، پوشش و آموزش و پرورش و... این تحقیق می کوشد با روش تطبیقی،
شباهت ها و تفاوت های اقدامات انجام شده در ایران پس از مشروطیت و کودتای 1299 و ترکیه نوین
پس از عثمانی و فروپاشی خلافت را در زمینه فرهنگ و جامعه مورد بررسی قرار دهد
The article intends by examining the cultural and social policies of Reza
Shah in Iran an Ata Turk in Turkey, in favour of strengthening secularism and
nationalism, attempts to categorize the relating stepts taken in both two
countries. To consider the characteristics of both leaders, their views toward
religion, status of clergies, judicial, system, education and etc., this
investigation seeks, by applying comparative method, to indicate the
similarities and differences of steps taken in the social and cultural context of
new Turkey after the collapse of the caliphate and modern Iran after the
constitutional Revolution.
خلاصه ماشینی:
» (آبراهامیـان ، ١٣٧٧: ١٢٨-١٢٧) بر اساس عملکرد وی می توان بیان داشت که «دولت رضاشاه نخستین دولت مدرن مطلقـه در ایران بود و مهمترین ویژگی آن تمرکز و انحصار در منابع و ابزارهای قدرت دولتی ، تمرکز اداره جامعه در دست دولت متمرکز ، پیدایش ارتش جدید و تاکید بر کارگزاری ملی بوده است » (بشیریه ، ١٣٧٨: ٦٩) در این میان ایجاد ارتش نوینی چون ارتش های اروپایی مهمترین ابزار وی بود، چرا که «تمرکز قـدرت ، وحدت ملی ، انجام اقدامات و ایجاد نظام دیوانسالاری مدرن ، همگی نیازمند استقرار ارتش جدید بودند.
» (لـوئیس ، ١٣٧٢: ٤١٠- ٤٠٩) آتاتورک اصول شش گانه ای را مطرح کرد که عبارت بودند از:«جمهـوری خـواهی ، عرفـی گرایـی ، ملی گرایی ، مردم گرایی ، دولتسالاری و انقلابیگری ، اما در واقع این جمهوری خواهی بود کـه مـصطفی کمال ، آن را در کارزار طولانی خود برای تغییرات سیاسی و اجتماعی سنگ بنا قرار داد.
سیاست های رضا شاه و آتاتورک در زمینه عرفی گرایی در تعقیب مدرن سازی ، اصلاح و تغییر در ترکیه و ایران قرن بیـستم ، مناقـشه اصـلی بـین دو اردوی اصلاح طلب و مخالفان محافظه کار آن ها بر سر حقوق و خودمختاری فردی و نمایندگی مردم بـه طـور عام بود تا شکل حکومت به طور خاص .