چکیده:
In recent decades، changes can be observed around the presence of women in urban public spaces. This paper investigates on the presence of women in these spaces in terms of selectivity or necessity. Method of research is survey and questionnaire is used to collect data. The statistical sample includes 128 male and 133 female residents of the city of Tabriz that are studied with random sampling. According to the research findings، freedom and independence of women for attending in public spaces is less than those of men. Family restrictions، female specific tasks and lack of performing suitable activities for women in public spaces such as park are the most important limiting factors for the presence of women in public spaces. The presence of women in this sphere has been intensively increased. With regard to the extensive presence of women in academic، educational and working centers، part of this increase is inevitable. Another reason is related to the reduction of men and households'' resistance against women for their presence in public spheres. In other words، social attitudes (including both groups of women and men) have been transformed toward urban public spaces and participation of women in these spaces.
خلاصه ماشینی:
حضورزنان دراین عرصه هاافزایش یافته است که بخشیازایـن افزایش باتوجه به حضورگستردة زنان درمراکزدانشگاهی،آموزشی ،ومراکزشـغلیاجتنـاب ناپـذیراسـت .
البته واقعیت این است که روابـط اجتمـاعیو زندگیروزمرة زنان شهریایرانیدرگروه هـایسـنیوطبقـاتیمختلـف متفـاوت ودرنتیجـه امکان هایدسترسیایشان به عرصه هایعمومینیـزکـاملامتفـاوت وحتـیدربرخـیمـوارد به شدت محدوداست .
زنان در فرهنگ سنتی ایران درطول قرن ها،شکلیازخانواده درایران وجودداشت که جامعه شناسان آن رابه اصطلاح کلـی «خانوادة گسترده "وصف کرده اند.
باتوجـه بـه کارکردهایفضایعمومیبه منزلهوسیله روابـط اجتمـاعی،بحـث هـایعمـومیوتجلـیهـای سیاسی،فضایعمومیفقط مرزی فیزیکییـامکـانی مصـنوعینیسـت ،بلکـه فضـایعمـومی «زمین بازی ٢"جامعه است ؛قلمرویعمومی،زمین بازیاست که جامعه به واسـطهآن خـودرا بازسازیمیکند[٤٠،ص ٦].
یافته هایابولقدنیزدرشهرهایمختلط هندوـمسلمان نشان میدهدکه «نسبت مردان به زنان درخیابان هاومکان هایعمومیدرمناطق مسلمان نشین شهرهایهندبیشتراز مناطق هندونشین است "[٣٧؛٨،ص ٧].
بنـابراین ،نگـاه بـه زنـان نگـاهی کاملاسنتیبودکه این نگاه به تدریج ازدوران پهلویهابه ایـن طـرف دگرگـون وامـروزه دچـار دگرگونیهایاساسیشده است .
ایـن تحـول نگـاه بـه زنـان بعـدازانقـلاب شکل هایجدیدتریبه خودگرفته ؛به طوریکه امروزه دیگربه جرئت مـیتـوان ادعـاکـردکـه حتیدرشهرهایکوچک وروستاهانیز(البته باشدت وضعف هایی)نگاه به زنان وحضورزنان درعرصهعمومیدچارتحولات عمیقیشده است .
دراینجامنظورازبررسیزنان سنتی،بیشتربه حضورآن هاوجایگاه آن هادرعرصـهعمـومی برمیگرددوفقط ازاین بعداست که به زنان سنتیومدرن پرداخته شده است .
مدرنیته وتحولات آن به خروج زنان ازاندرونیبه بیرونی،به صورت گسترده ،منجر شده است که دربسیاریازمواردحالت ضروریدارد؛یعنیبنابرضرورت هاییمانندکـار،خریـد، یاتحصیل است .
به عبارت دیگـر،هـردوگـروه بـه صـورت گروهـیازفضـااسـتفاده میکنند؛بااین تفاوت که درگروه مردان ،دوستان آن هـاسـهم زیـادیدارنـدودرگـروه زنـان خانواده هایشان .
حـدود٦٩/٢درصـد زنان موافق این گویه اندکه «مشکل اصلیمن برایرفتن به فضاهایعمومیماننـدپـارکایـن است که اصولامن نمیتوانم درچنین فضاهاییهیچ تحرکـیجـزقـدم زدن ونشسـتن داشـته باشم واین کارراهرجایدیگریمیتوانم انجام بدهم ».
"این گویه مختص زنان است که ٣٣/٨درصدنیزباآن موافق بودند.