چکیده:
رمان رویای تبت، نوشتة فریبا وفی، زندگی سه زن را با سرمایههای گوناگون روایت میکند که همگی برای دستیافتن به آرامش تلاش میکنند؛ امّا راههای گوناگونی را برمیگزینند. شناخت روابط و هویّت اجتماعی هر جامعه با مطالعة آثار هنری آن جامعه میسّر میشود و رمان به عنوان فرم هنری نوین، براساس نظریة بازتاب میتواند برگردان زندگی اجتماعی باشد. به همین سبب با استفاده از رویکردهای جامعهشناسی نوین میتوان به بررسی متون ادبی پرداخت. «پییر بوردیو»، جامعهشناس فرانسوی، الگویی متفاوت از فضای اجتماعی عرضه میکند و آن را متشکّل از میدانهایی میداند که به سبب حجم سرمایهها از یکدیگر جدا شدهاند. وی با تاکید بر انواع سرمایهها، جایگاه فرد در میدان و گرایشهای ذهنی او، به بررسی کنشهای افراد میپردازد. در این پژوهش ضمن بیان نظریة بوردیو، به بررسی سرمایههای سه شخصیّت زن داستان، جایگاه آنها در میدانها و شکلگیری گرایشهای ذهنی آنان در فضای اجتماعی میپردازیم. به نظر میرسد این سه زن، با وجود زندگی در میدانهای متفاوت، تلاش میکنند با سرمایههایی که در اختیار دارند، به بخش مسلّط میدانها وارد شوند؛ امّا به سبب عدم توازن سرمایهها در طول زمان همیشه موفّق نیستند.
خلاصه ماشینی:
هر فرد با میزان سرمایهای که در اختیار دارد، در فضای اجتماعی جایگاهی را اشغال میکند و بر اثر اشغال بلندمدّت یک جایگاه، سلسله گرایشهایی در وی شکل میگیرد که منبع انتخابهای اوست؛ بنابراین براساس این دیدگاه میتوان به منابعی دست یافت که افراد را به شناختی از خود و دیگران میرساند که براساس آن کنشهای خود را تنظیم میکنند.
بررسی رمان بر مبنای نظریّة کنش بوردیو: رمان رؤیای تبت روایتگر زندگی سه زن با سرمایهها و عادتوارههای متفاوت است که بر اثر شرایط، در یک میدان اجتماعی قرار میگیرند و نقش سرمایهای برای یکدیگر بازی میکنند؛ به بیان دیگر همنشین یکدیگر میشوند؛ در حالیکه هویّتها و ذائقههای گوناگونی دارند و نقطة مقابل یکدیگر هستند.
از سوی دیگر شیوا که با ضعف سرمایهای اجتماعی و فرهنگی مواجه میشود، در میدان اقتصاد نیز حرفی برای گفتن ندارد و نمیتواند بدون حضور جاوید برای خود جایگاه مستقلّی در نظر بگیرد؛ بنابراین سرمایة نمادینی را که در اختیار داشت نیز از دست میدهد.
این نپذیرفتن سلطه، سرمایة اجتماعی او را از میان میبرد و مهرداد به بهانة مخالفت خانوادهاش، شعله را برای ازدواج با دختری «اصل و نسبدار» ترک میکند؛ امّا قبل از آن، آخرین بخت خود را نیز امتحان میکند: «گفت که این زندگی فرمالیته است و میتوانیم باز هم باهم باشیم.
» (همان: 65) با این حال مرد آرام به توازن میدان اجتماعی او کمک میکند؛ امّا سعی در کنترل کنشهای شعله نیز دارد.