چکیده:
استقرار و بر پا نمودن سکونتگاهها در طول تاریخ از طریق برقراری و تعامل سازنده انسان با محیط شکل گرفته و فراز و فرود شهرها و روستاها در طول تاریخ متأثر از میزان عمل نمودن به چنین تعامل و ارتباطی بوده است. روستاهای ایران از مهمترین مصداقهای ارتباط سازنده و منطقی انسان و محیط محسوب می شوند که سکونت گزینی بخش قابل توجهی از جمعیت کشور در آن ها شاهدی بر این موفقیت بوده است. سکونت حدود 70% جمعیت کشور در روستاها در سال 1335 موید این ارتباط است و وجه مشخصه محیطی مکانی شمار بسیاری از شهرهای امروز که روستاهای گذشته بودهاند شاهد دیگری بر این ویژگی است. مروری بر معماری و بافت سکونتگاهی روستاهای ایران تا قبل از دوران معاصر موید ویژگیهایی از پایداری مکانی است که تأمل در آن میتواند به حل برخی مشکلات سکونتگاهی که امروزه مبتلابه معماری، شهرسازی و روستاسازی است کمک نماید. مقاله پیش روی بر این بنیان استوار است که کالبد روستا متأثر از حکمت محیط و مکان، با ماهیتی جامع و چندبعدی، اجزاء به هم پیوسته و مرتبطی است که مسکن و بافت از پیوند و همبستگی و تعامل منطقی و هدفمند آنها شکل میگیرد. تحقیق حاضر با هدف شناخت و تحلیل عنصرهای محلی در معماری مسکن روستایی، با استفاده از مطالعات و سوابق موجود، بر تشابهات و تباینهای تاریخی و موجود مسکن روستایی در مناطق مختلف کشور تأکید دارد. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است و دادهها از طریق مستندات کتابخانهای و آمارهای رسمی تهیه شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که نخست مساکن بومی روستایی ایران دارای چهار الگوی کلی با تفاوتهای مشخص است. سپس استانهای گیلان، مازندران، همدان و یزد در زمینه وجه کالبدی مسکن روستایی از سطح بالاتری نسبت به سایر استانها برخوردارند و در نهایت مساکن روستایی استانهای یزد، اصفهان و تهران از امکانات رفاهی و آسایشی بیشتر برخوردارند و مساکن روستایی استان سیستان و بلوچستان در مجموع سختترین شرایط را دارند.
Through histroy، the establishment of rural villages has exemplified itself in man-environment interactions. That is ebbs and falls of these settlements are dictated by this sort of reciprocal relationship. Iranian rural settlements indicate the man-land interactions as well. That is the presence of over 70 % of rural population in 1335 proves this fact. However، the thorough reviews on rural architecture in the past show a prominent element of sustainability. This by itself supports this fact physical proportions of rural areas are based on some interrelated components. That is dwellings are the outcome of these interrelations and interactions and multi-faceted components. This study emphasizes on historical variations and contrasts regarding Iranian rural settlements taking into consideration the analysis of rural dewllings architectural elements. The research method is based on descriptive – analytical Methods as well as documentary and statisticalinformation. This study suggests that Iranian rural dewellings fall into four categories including northern، mountainous، central، and southern coastal regions. Physically speaking، rural dwellings pertaining to Guilan، Mazandaran، Hamedan، and Yazd possess higher quality. However، taking into account all measures، Yazd، Isfehan، and Tehran's rural dwellings possess higher comfort as well as welfare levels. Conversely، rural dwellings associated with Sistan and Baluchestan experience the highest and harshest conditions.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله با استناد به گذشته تاریخی روستاها و مسکن روستایی در ایـران و برخی شاخص های موجود، تقرب به تأمین مسـکن مناسـب را از طریـق محلـیگرایـی جستجو مینماید و برای این منظور وجوه تشابه و تفـاوت تـاریخی و کنـونی مسـکن در مناطق مختلف کشور را مورد توجه قرار داده اسـت .
در این ارزیابی وضعیت مسکن روستایی استانهای کشور در مقایسه بـا یکـدیگر در ٤ سـطح مناسـب (درجـه ١)، قابـل قبول (درجه ٢)، کمتر از متوسط ( درجه ٣)، و ضعیف (درجه ٤) درجه بنـدی شـدند کـه نتایج ذیل را دربر داشت : وجه کالبدی مسکن روستایی این وجه از مسکن ویژگی های فیزیکی آن را از طریق نمایه های "استحکام" شـامل نوع پی و میزان دوام پی، سقف ، دیوار و مانند آن که پایداری بنا متکـی بـه آن اسـت ، و نمایه "میزان برخورداری از فضاهای مسکن " نظیر اتاق ها، طبقات و زیر بنا بررسی مـی نماید (سرتیپی پور، ١٣٨٨) (جدول ١).
بررسـی و مقایسه وضع گذشته و موجود مسکن در روستاهای ایـران، و ارزیـابی کمیـت و کیفیـت شاخص های مسکن روستایی نمونه گیری سال ٨٢ و مقایسه با آنچه در حال انجـام اسـت نشان میدهد با توجه به تفاوت موجود بین مناطق مختلف کشور راه حـل یکسـان بـرای پاسخگویی به نیاز مسکن کـه رویکـرد غالـب برنامـه هـا اسـت پاسـخگو نیسـت و اتخـاذ رویکردی منطقه ای و منطقه گرایی در سیاست های توسعه مسکن روستایی امری ضروری است ."