خلاصه ماشینی:
"او در این زمان در آلمان ماند و به همکاری با نازیها تن در داد و خط مشی مریدان آینده خود را پیریزی و معین نمود که چگونه رنگ عوض کنند و با هر قدرتی بسازند و موافق میل حکومتها سخن بگویند و همهء فلسفه خود را در خدمت ستایش و توجیه قدرتها قرار دهند و فقط به گذران امور معیشتی و جمع آوری مریدان خاطر خود را مشغول دارند و به تعبیر دیگر فرصت طلبی هایدگری در پوشش فلسفهء مارکسیستی-اگزیستانسیالیستی که نوعی هرهری مذهبی توأما با قدرت پرستی است بخوبی آشکار شد و آن طور که خود شرح میدهد«بدون (به تصویر صفحه مراجعه شود) مارتین هیدگر سازش»با نازیها نمیتوانست کاری از پیش ببرد.
«بارت میگوید: نتایجی که هایدگر از بررسی کانت میگیرد برای ما در این بخش یک سؤال نهایی باقی میگذارد،اگر معانی فقط بدین علت که آدمی زمانی است میتوانند وجود داشته باشند،در آن صورت در باب یک هستی بری از زمان یا هستی ابدی،آن گونه که بنا بر مرسوم دربارهء خدا میاندیشند چه باید گفت؟این آن نوع سؤال بود که در برابر آن کانت اعتراف کرد ذهنش (به تصویر صفحه مراجعه شود) به دوران میآید.
و در این پایان نشانهء آغاز تاریخ دیگری هم نیست»و از آن طرف میگوید:شاید غرب آیندهای داشته باشد و علائمی هست که حکایت از آغاز تفکر میکند»و در پایان خط صراحتا بیان میدارید که«یک چیز مثل روز برای من روشن است و آن اینکه تمام اقوام در راه غرب هستند."