چکیده:
طرد اجتماعی، فرایندی است که طی آن روابط بین افراد و جامعه ای که در آن زندگی میکنند نقض و سست میشود و درنتیجه ، فرد در معرض انواع مخاطرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار میگیرد. از آنجا که فعالیت جوانان در عرصه های اجتماعی منوط به پذیرش آنها از سوی سایر افراد و گروه های اجتماعی است، این طردشدگی خود میتواند زمینه را برای بزهکاری آنان فراهم کند. در پیمایش حاضر رابطۀ طرد اجتماعی و بزهکاری با نمونهای 100 نفری و به روش نمونه گیری تصادفی ساده از دانشجویان دختر دانشگاه یزد بررسی شده است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است. نتایج نشان میدهند که رابطۀ معناداری میان متغیرهای محل سکونت و وضعیت تأهل در احساس طردشدگی و بزهکاری وجود ندارد. اما میان طردشدگی و میزان درآمد خانواده و نوع شغل پدر و بزهکاری رابطۀ معناداری مشاهده میشود. همچنین هرچه احساس طردشدگی بیشتر میشود بر میزان بزهکاری افزوده میشود. تحلیل رگرسیونی نیز نشان میدهد که 5/14درصد از متغیر وابسته (بزهکاری) توسط طردشدگی اجتماعی تبیین میشود.
social exclusion is a process through which relationship between individuals and the society in which they live undermined and consequently individual exposed to the economic، social and cultural perils. Since youth activities in social arenas are conditioned on acceptance from other people and social groups، the exclusion can lead to the youth crimes.
this paper examines the impact of some contextual factors on social exclusion and crime and also considers the relationship between social exclusion and crimes.
general method present work is survey and population is girl student of Yazd University. From this population a sample of 100 people by simple random sampling method is selected. Data of this paper is gathered through questionnaire. Raw data are processed by SPSS software and t and F tests as well as correlation coefficient and multi variable regression are considered.
our findings show that location variable (city or village) and marital statue (single or married) have not significant impact on social exclusion but father job and family income have significant impact on social exclusion and crime respectively. Furthermore، the more the feeling of exclusion، the higher the rate of crime. Regression analysis shows that 14.5 percent of dependent variable (crime) is described by the social exclusion.
social acceptance is one of the important needs of youths and deprivation of that can lead to the crime.
خلاصه ماشینی:
"نتایج آزمون t برای مقایسۀ میزان بزهکاری اجتماعی با محل سکونت و وضعیت تأهل سطح متغیر مقولات میانگین انحراف معیار تی معناداری شهر ١٧/٧٧ ٥/٧٦ محل سکونت 0/065 4/13 روستا ١٣ ١/٤١ مجرد ١٨/٠٩ ٦/٠٨ وضعیت تأهل 0/18 0/85 متاهل ١٦/٨٥ ٤/١٤ با توجه به اطلاعات جدول ٥ و با توجه بـه سـطح معنـاداری و تـی محاسـبه شـده تفـاوت معناداری میان بزهکـاری اجتمـاعی بـا محـل سـکونت و وضـعیت تأهـل دانشـجویان وجـود ندارد.
همچنین این پژوهش در راستای پژوهش های پیشین که توسط یوسـفی افراکتی (١٣٨٣)، قریشـیزاده و ترابـی (١٣٨١)، ممتـازی (١٣٨٢)، فروغـی (١٣٨٢)، حجتـی و همکاران (١٣٨٩)، سیگل و سـنا (١٩٩٧)، بانـدورا و والتـز (١٩٥٩) وارن و جانسـون (١٩٨٩)، ماسن (١٩٨٦)، پاترنوستر و مازرولی (١٩٩٤) و فارینگتون (١٩٨٩) انجام شـده اسـت و نتـایج پژوهش آنان نیز بیانگر این مسـئله اسـت کـه طـرد افـراد از خـانواده و دسترسـینداشـتن بـه فرصت های برابر در جامعه ، موجب گرایش افراد به رفتارهای بزهکارانه میشود.
دلالت های نظری و تجربی نتایج پژوهش حاضر را میتـوان در آرای هیرشـی، بنیـان گـذار نظریۀ کنترل اجتماعی، مورد توجه قرار داد چراکه براسـاس نظـر او کـج رفتـاری زمـانی واقـع میشود که پیوند میان فرد و جامعه ضعیف و گسسته میشود و یا به عبارتی احساس پیوستگی فرد نسبت به جامعه و افراد همچنین میزان دخالت فرد در فعالیـت هـای اجتمـاعی و اقتصـادی کاهش یابد و برمبنای نظریۀ پیوند اجتماعی میتوان نتیجه گرفت که هرچه افراد کمتر وابسـته ، متعهد، درگیر و معتقد باشند، پیونـد آنهـا بـا جامعـه سسـت تـر اسـت و احتمـال کـج رفتـاری بیشترخواهد شد و پیوندهای قوی و سالم بـا افـراد و نهادهـای اجتمـاعی ، از بـروز رفتارهـای بزهکارانۀ افراد جلوگیری می کند."