چکیده:
دگرگونی روش تحقیق از قیاسگرایی به استقراگرایی و در نهایت تعمیم آن از حوزه مطالعات طبیعت به قلمرو انسان با پیشفرضی اثباتگرایانه، زمینهساز پیدایش علوم انسانی جدید گردید که متکفل انسانپژوهی علمی است. در این مقاله ناکارآمدی تئوریک و عملی منطق اثباتگرایانه در قلمرو انسانپژوهی در جامعه اسلامی با روش تحلیلی - استنباطی و تفسیر مفهومی اسناد، بررسی و نشان داده شده است. از لحاظ نظری چهار دلیل برای ناکارآمدی منطق اثباتگرایی ارائه شده است؛ مهمترین دلیل اثباتگرایان برای بیمعنایی گزارههای غیر تجربی - یعنی معیار تحقیقپذیری - خود تحقیقناپذیر است. استقرا بهعنوان تنها روش معتبر اثباتگراها ناکارآمد است و با چالشهای جدی مواجه میباشد. علم بیطرف و خالی از ارزش غیرممکن است و وجود ندارد. علم تجربی در حوزه شناخت انسان توانمند نیست. بنابراین نظریه علم واحد توهم است. از لحاظ عملی نیز ناکارآمدی این روش از دو جهت بررسی شده است: ناتوانی در تبیین ماهیت و رفتار انسان مطلوب جامعه اسلامی که نمونه کاملش رسول خدا(ص) است و همچنین تعارض بنیادین آنها با اسلام در روشهای حل مسئله.
Transforming methodology from Deduction to Induction and finally its generalization from the realm of nature studies to the scope of human being one by a positivistic presupposition has led to modern Humanities which have a charge to study human beings nature and behaviors scientifically. The main goal of the article is to show theoretical and practical insufficiency of this method in an Islamic society by conceptual interpretation and analysis of evidences. Theoretically it has presented four reasons to indicate inability of positivistic method in understanding، in general and particularly to understand a man favored in Islam whose perfect paradigm is God messenger Muhammad (s): The most important reason of postivists for meaningless of non-empirical propositions i.e، Verification is not verifiable; Inductive method does not lead in certainty; An Objective science is no possible; Scientific method unable to define human nature and behavior although it is sufficient to study raw matter. Practically، in the article it has been indicated that positivistic method in resolving Muslims problem contradicts Islamic method.
خلاصه ماشینی:
"اکنون این سؤال بهصورت جدی مطرح است که اولا اگر روش تحقیق تجربی را - برخلاف منطق اثباتگرایانه - یکی از روشهای تحقیق ممکن بدانیم که به سهم خویش در پیشبرد بعضی دانشها مؤثر و مفید بوده، آیا همان توفیقی که این روش در حوزه مطالعه طبیعت داشته، در قلمرو علوم انسانی هم ساری است؟ آیا با این روش میتوان به شناخت کاملی از آدمی دست یافت؟ آیا سبک زندگی پیشنهادی مبتنی بر اندیشه اثباتگرایانه در شأن انسان موردنظر اسلام است و با آنچه اسلام در این مورد توصیه نموده هماهنگ است؟ آیا با این روش میتوان مسائل خاص جامعه اسلامی را حل کرد؟ برای پاسخ به این پرسشها، راه منطقی آن است که قبل از هر اقدامی بررسی شود که ماهیت روش اثباتگرایانه چیست، هدف اثباتگراها چه Scienticism براساس مکتب علمگرایی، علم تجربی همه مشکلات و مسائل بشر را حل میکند و هیچ گرهی نیست که با سرپنجه علم تجربی باز نشود.
با توجه به عدم انحصار همه نیازهای انسان به احتیاجات مادی و تفاوت جوامع گوناگون از جنبه فرهنگی، میتوان گفت علوم انسانی پدیدآمده با روش اثباتگرایانه و مبتنی بر جهانبینی ماتریالیستی، علاوه بر تعارضهای نظری بنیادین با مبانی تئوریک در اندیشه اسلامی، در حل بسیاری از مسائل جامعه اسلامی نیز ناتوان است؛ زیرا اساسا بدین منظور و ناظر به این نیازها تولید نشده است."