چکیده:
کتاب «اسطورة سیزیف » از فیلسوف غربی ، آلبر کامو، بـا بـن مایـه و محتـوایی مبتنـی بـر پوچی و ناامیدی است و نویسندة آن، با رویکرد متافیزیکی به زندگی انسان، این اسطوره را با خوانشی فلسفی درمی آمیزد و آن را نماد انجام کارهای تکراری و در عین حال، بیهـوده و عبث قرار می دهد. اما در جهان معاصر ایران و عرب و به دلیـل اوضـاع سیاسـی و اجتمـاعی آن، بیشتر شاعران از اسطورة سیزیف ، در راستای اندیشه های سیاسی - اجتمـاعی خـود بهـره می برند؛ به طوری که با اندیشه های فلسفی کامو از این اسطوره، متفـاوت اسـت . از ایـن رو، وجه مشترک بیشتر شاعران معاصر فارسی و عربی ، خوانش سیاسی - اجتمـاعی آنـان از ایـن اسطوره است . در این مقاله ، با مطالعة موردی در اشعار برخی سـرایندگان معاصـر دو زبـان، مفاهیم سیزیفی در سرودههای آنان نقد و بررسی و به فرضیه های زیر پاسخ داده می شود: ١- اسطورة "سیزیف " در دورة معاصر، خوانش فلـسفی خـود را از دسـت داده و بیـشتر شاعران، برداشتی سیاسی - اجتماعی از آن دارند. ٢- این اسطوره در میان برخی شاعران معاصر، بار معنایی مثبت پیدا نموده و بر پایـداری و مقاومت خستگی ناپذیر دلالت دارد که با مفهوم پوچی و بیهودگی آن تفاوت دارد.
خلاصه ماشینی:
"در شعر معاصر عرب نیز، اسطورة سیزیف ، « به انسانی اشاره دارد که به رغم تلاش زیـاد و بی وقفه ، به صورت مستمر در رنج و عذاب است ؛ بـی آنکـه بـه فایـدهای هـم دسـت یابـد» (موریه ، ٢٠٠٣: ٣٧٥)؛ به عبارتی دیگر، این اسطوره، «به نبردی بی پایان، ولی بی فایده اشـاره دارد و رمـزی بـرای تـلاش بـی ثمـر و عـذاب پایـانناپـذیر اسـت » (جیوسـی ، ٢٠٠١: ٨١٣).
ولی در زمینة تأثیر این اسطوره بر شـعر معاصـر عربی ، تا کنون پژوهش مستقلی صورت نگرفته ، و تنها در مقالاتی و به صورت جزیـی ، ایـن اسطوره به بحث گذاشته شده است ؛ از جملة آنها می توان به مقالة «اسطورههای برجسته در شعر عبدالوهاب البیاتی » از علی نجفی ایوکی (مجلة زبان و ادبیـات عربـی دانـشگاه مـشهد، ١٣٨٩) اشاره کرد که در آن به طور کلی ، در مورد اسطوره، مطالبی بیان شده و اشاراتی نیـز به برخی اسطورهها از جمله اسطورة سیزیف شده است .
بیاتی همین اسطوره را و تا حدودی با همین نحـوة نگرش به آن، در سرودة (إلی آلبیر کامو) تکرار می کنـد و بـا بهـرهگیـری دوبـاره از عنـصر رنج و عذاب بی پایان، شخصیت کامو را که نمادی از شخـصیت خـود شـاعر اسـت ، همـان سیزیف عصر می داند و به او بشارت رهایی از این رنج و عذاب سیاسـی را مـی دهـد؛ و ایـن خود نشانگر امیدواری شاعر است ، که حتـی در سـخت تـرین شـرایط نیـز امیـد خـود را از دست نمی دهد (نک: بیاتی ، ١٩٩٥: ٤٤٣/١)."