چکیده:
مسئلۀ اصلی این پژوهش تبیین و ارزیابی جایگاه و کاربرد سیاق در نظریۀ اصولی شیخ مرتضی انصاری است. وی ضمن پذیرش اعتبار سیاق در فرایند فقاهت، از آن دراستنباط حکم شرعی از گزارههای دینی و نقد فتاوای فقهی و استدلالهای اصولی بهره گرفته است. شیخ انصاری در اعتبار سیاق به عنوان مستند حکم شرعی به ضوابطی چون وضوح دلالت، عدم تعارض با دلیل قویتر و وحدت نزول قائل است. سیاق کلمات، جملهها و آیات گونههایی از انواع سیاق هستند که در تبیینها و استدلالهای شیخ انصاری ذیل آیات الاحکام امکان ردیابی دارند. تحدید دامنۀ معنایی، تصریح محذوف و استناد، از جملۀ کاربردهای سیاق در آثار شیخ انصاری به شمار میآیند.
The main issue in the context of Pzhvhh explain and evaluate the application of a principled theory of Sheikh Ansari (1281 AH) . He Fqaht accreditation process context ، the proposition Drastnbat Sutra of religious and theological arguments and criticism Legal Decisions in principle is made use of . Sheikh Ansari in the context of credit terms such as sutra clearly documented ، does not conflict with the strong unity of descent . Context of words، sentences and verses from a variety of explanations and arguments in the context of the following verses of Sheikh Ansari is traceable Ahkam . Limiting the range of meaning ، including explicit citations omitted and applications in the context of Sheikh Ansari is considered .
خلاصه ماشینی:
"همچنین اگر سیاق آیه با دلیل اظهری تعـارض کنـد، شـیخ انصـاری سـیاق را حجـت نمی داند؛ از این رو در آیة نفر "و ماکان المؤمنون لینفروا کافة فلو لا نفر من کـل فرقـة مـنهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم إذا رجعوا إلیهم لعلهم یحذرون" (توبه : ١٢٢) با آنکـه سیاق آیات، کوچ کردن به سمت جبهه و بدیهی است که حرکت کردن به طرف جهـاد بـه منظور فهم عمیق و اطلاع بر مسائل حرام و حلال و انذار مردم و تبلیغ آنهـا نیسـت ، بلکـه مراد از «تفقه » حصول بصیرت در دین به واسطة مشـاهدة آیـات حـق تعـالی و پیـروزی و غلبة دوستان حضرتش بر دشمنانش و سایر اموری است که در حرب و جنگ مسلمانان بـا کفار اتفاق میافتد که هریک از نشانه های بزرگی و حکمت خداوند است و قوم مجاهـدان پس از بازگشتشان به میان طائفه ای که در دیارشان ماندهاند و به جهاد نرفته اند، بـه واسـطة این (آیات الهی و تسلط اولیای خدا بر دشمنان او) آنچه را که دیدهاند، گـزارش مـیکننـد، پس تفقه و انذار از فوایدی است که بر «نفر» مترتب میشود، نه اینکه غایت برای نفر بـوده است تا به وجوب آن، واجب شود."