خلاصه ماشینی:
"بررسی دقیق آثار پیروان ارسطو که از حکمای عرب به دست آمده است نشان میدهد که آنان از ارسطوی واقعی آگاه بودند بعدها انتقال این آثار به اروپای مسیحی موجب شکوفایی مکتب ارسطوئی در عهد حکمت مدرسی(اسکوه ستیک)شد.
1-تأثیر آغازین 2-مرحلهء میانی:ابن سینا و الفارابی 3-دورهء پسین:میراث حکمت مشاء 1-تأثیرآغازین:از جمله اختلافات عمده بین فلاسفه اسلامی و ارسطو مسائل مربوط به جاودانگی یا آفرینش جهان،حقیقت وجود و تمایز واقعی بین چیستی(ماهیت)و هستی( وجود)میباشد.
بعضی دانشمندان آثار او را تقسیم کردهاند به آنهایی که پذیرای تأثیر ارسطوئی است،مانند کتاب الحروف،و آنهایی که معروفتراند،مانند کتاب(فی میادی آراء اهل المدینه الفاضله)، که تنها با عنوان المدینه الفاضله شناخته شد، آن رسالهای ایده آلی است که از نظریات نو افلاطونی،مانند[نظریهء]صدور که همه چیز پدید آمده از حقیقت یگانه میداند حمایت میکند،هویت خودی رفتن اندیشهء ارسطوئی او درحالیکه پژواک مبانی آن در کتاب الطبیعه است،که در آن از علل چهارگانه بحث میکند آشکار است.
ممکن است سؤال شود که چرا ابن سینا (Avicenne) رسالهء ائولوجیای ارسطو را[که به غلط به ارسطو منسوب است]به اشتباه از ارسطو بداند در حالی که چنان تسلطی بر مفاهیم ارسطوئی داشت که میتوانست آنها را دقیقا بدون مراجعه به کتاب و تنها با تکیه بر حافظه نقل کند او در نامه به کیا درباره هویت نویسندهء اثر لوجیای ارسطو اظهار شک میکند و می گوید که متن تا حدی مشکوک است.
او چه در شروح طولانی و متوسط،چه در تفاسیر کوتاه سعی میکرد میزان انحراف فلاسفه اسلامی پیش از خود را از ارسطو مورد بررسی و مطالعه دقیق قرار دهد،و در اثرش فصل المقال2بسیار تلاش میکند که بین دین و فلسفه،آشتی برقرار کند."