چکیده:
مبارزه امام خمینی با رژیم طاغوت بر مبانی فقهی متعددی استوار است که امر به معروف و نهی از منکر یکی از مهمترین آنها به شمار میرود. در این پژوهش نخست به تبیین فقهی امر به معروف و نهی از منکر از نظر حضرت امام اشاره و سپس با رویکردی تاریخی ـ تحلیلی به تطبیق این مبنا بر مواضع ایشان از دهه چهل تا پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته شده است. حضرت امام با رویکردی انتقادی به نگاه فردی حاکم بر فقه، امر به معروف و نهی از منکر را با نگاهی اجتماعی بررسی مینمایند. از این رو نگاه گستردهای به «معروف» و «منکر» داشته و «اقامه عدالت» را مهمترین معروف و «حکومت جور» را بزرگترین منکر میشمارند.
Imam Khomeini's struggle against Pahlavi's regime was founded on numerous jurisprudential bases, an important one of which is commanding good and forbidding evil. In this article, first the jurisprudential explanation of commanding good and forbidding evil from Imam Khomeini's viewpoint has been offered and then, a historic-analytic approach has been applied to find examples in his stances from 1960s to the victory of Islamic revolution of Iran. With a critical approach toward the individual viewpoint dominating jurisprudence, Imam Khomeini examines commanding good and forbidding evil with a social perspective. Therefore, he thinks of a broader meaning for "good" and "evil". He thinks of "implementation of justice" as the most important "good" and "the ruling of a tyrant" as the greatest "evil".
خلاصه ماشینی:
(امام خمینی، 1381: 117 ـ 114) حضرت امام با توسعه در مفهوم «منکر»، موارد ذکر شده را «اکل سحت» و حرامخواری در مقیاس وسیع و در مقیاس بینالمللی میشمارند که در مقایسه با منکرات فردی بسیار خطرناکتر است و به علما و طلاب توصیه میفرمایند با این نگاه، اوضاع جامعه و کارهای دولت و دستگاهها را دقیقا مطالعه کنند و ببینند که چه منکراتی در سطح اجتماعی اتفاق میافتد و درصدد مقابله با این منکرات اصلی باشند؛ (همان: 116) چراکه اصل امر به معروف و نهی از منکر برای اصلاح جامعه است.
(همان: 370 ـ 369) بنابراین حضرت امام شرط عدم ترتب مفسده را در مواردی که مورد اهتمام شارع است، مانند جان و ناموس مسلمانها، آثار و شعائر اسلام، ظهور بدعتها، تبدیل منکر به معروف و معروف به منکر، تقویت ظالمان و ایجاد بدعت را ساقط میدانند و در مورد مسائل اساسی، به طور خاص به وظیفه علما در قبال دستگاه ظالم توجه دارند و شرط عدم مفسده و نیز شرط عدم تأثیر را به عنوان دلیلی بر جواز سکوت آنها نمیدانند و اظهار حقایق و مبارزه با منکرات را بر آنها واجب میشمارند.
(همان: 437 ـ 436) امام، بنابر مراتب امر به معروف و نهی از منکر که اقدام عملی برای از بین بردن منکری چون رژیم پهلوی بود، با خائن شمردن شاه و دولت به دلیل قیام علیه احکام اسلام و مسلمانان، اطاعت از آنها را اطاعت از طاغوت دانسته و از مردم میخواهند که با اعتصابات، اقدام جدیتری را علیه رژیم انجام دهند که با اعتصابات، سرنگونی ظالم جبار و پیروزی و فرج نزدیک است.