چکیده:
با استناد به آیات قرآن میتوان نشان داد که یکی از مهمترین اهداف بعثت انبیا، وضع قوانین اجتماعی برای رفع اختلافات انسانی در امور دنیوی و دعوت آنان به سعادت و امر اخروی است. درخور توجه است که حکمایی همچون ابنسینا نیز در بحث سیاسات خود از استدلال مشابهی برای توجیه ضرورت نبوت بهره بردهاند و اندیشمندانی چون ابنخلدون این استدلال را رد کردهاند. در این مقاله با تکیه بر استدلالات قرآنی و تأکید بر آیة ۲۱۳ سورة مبارکة بقره، بهویژه با تفسیر علامه طباطبائی، نشان داده شده که اولا مستقل از زمان تشکیل نخستین جوامع انسانی، قانون الهی مبنای شکلگیری جوامع اولیه قرار گرفت و بدون قانون الهی امکانی برای رشد تمدنهای بشری نبود؛ ثانیا هرگونه نظم موجود در جوامع، ریشه در قوانین الهی دارد که این نظم با بعثت انبیا و انزال کتب آسمانی ممکن شد.
With the reference to the verses of the Holy Quran، it can be shown that one of the most important aims of sending prophets is the introduction of social laws in order to settle human disputes over worldly affairs and call them to other affairs and felicity. It is noteworthy that philosophers such as Avicenna have used similar argumentations to justify the necessity of prophethood in their discussions about politics and thinkers like Ibn-e-Khaldun have rejected such argumentations. Emphasizing on Quranic argumentations and verse 213 of Chapter two (Baqarah- Cow)، particularly the late Allamah Tabatabaii’s commentary، the present paper proves that first divine law، independent from the time of the formation of early human societies، was the basis of their formation، and the second، development of human civilizations was impossible without divine law and any kind of order in societies is rooted in divine laws and such order was made possible by sending prophets and descending divine books.
خلاصه ماشینی:
"بیان دو اختلاف در این آیه نکته ای بسیار مهم است: از سویی نشان می دهد انسان به حکم فطرت، نمی تواند در پرتو کمالات خود زندگی کند، چراکه نیک و بد در ضمیر او بالقوه مخمر است؛ به علاوه همچنان که بسیاری آیات دیگر در قرآن دلالت بر آن دارند، بدون بهره ای از کمالات اخلاقی و به بیان دقیق تر فعال سازی عقل عملی، نمی توان به بهزیستی بشر امیدوار بود.
در غیر این صورت، چرا در تقدیر آیه است که همان امت واحده اختلاف کردند؟ علامه در اینجا برای نشان دادن وجود اختلاف و درگیری مداوم بدون حضور نبی، به دو آیه استناد می کند: آیة اول یعنی آیة ۱۹ سورة مبارکة یونس مضمونی مشابه همین آیه دارد؛ آیة دوم نیز اشاره دارد که اگر رحمت پروردگار نباشد، انسان ها پیوسته با یکدیگر در اختلاف اند: ولو شاء ربک لجعل الناس امة واحدة ولا یزالون مختلفین، إلا من رحم ربک ولذلک خلقهم (هود: ۱۱۹ـ۱۱۸) از سوی دیگر آیة مورد بحث ردی است بر نظریات شبه تاریخی قرارداد اجتماعی، همچون نظریه های دولت هابز، لاک و روسو.
علامه طباطبائی، آیة مورد بحث را یکی از مهم ترین آیات برای اثبات ضرورت نبوت می داند و با بیان چند مقدمه نشان می دهد که انسان بدون حضور نبی امکانی برای هیچ گونه رشد و توسعة تمدنی نمی یافت؛ توضیح اینکه چه بسا قوة نظری انسان رشد کند و شناختش از محیط و ذوات خارج از انسان گسترش یابد، اما درک حسن و قبیح و مهم تر از آن فعال سازی قوة عملی، یعنی تبدیل این فهم به عمل انسانی نیاز به یک محرک بیرونی دارد و این جز از طریق بعثت انبیا محقق نمی شود (طباطبائی، ۱۳۷۴، ص ۱۷۲ـ۱۷۵)."