چکیده:
حضور تنگاتنگ اسطوره ها در شعر و آمیخته شدن آنها با لحنی حماسی، در حقیقت بیان کننده آرمان خواهی شاعرانی است که اسطوره را وسیله ای برای انعکاس رویاهای جمعی جامعه خود قرار داده اند. شاعر متعهد فلسطینی، محمود درویش از پیشگامان شعر مقاومت فلسطین است که شعرش را یکسره وقف آرمان فلسطین نموده و به شرح دردها و آرزوهای هم وطنان خویش پرداخته و در این راستا از جادوی اساطیر و نقش اثر بخشی آنها در تحولات سیاسی- اجتماعی غفلت نورزیده و از سرچشمه های جوشان فرهنگ و هویت ملی و فراملی به خوبی بهره برده است. شعر درویش بستر ظهور اساطیری با کارکردهای سیاسی- اجتماعی است که روحیه بیداری و مقاومت را در جان افسرده انسان فلسطینی زنده نگه دارد، تا از این افق با توجه و تاملی بیشتر به آینده خویش و وطن بنگرند.
The omnipresence of mythology in poetry and their combination with epic tone is expressive of the poets' idealism that employs myth to reflect the collective dreams of their society. The Palestinian committed poet، Mahmood Darvish، is one the pioneers of Palestine's resistance poetry that has completely devoted his poems to Palestine's ideals. In his poems he has depicted the sufferings and wishes of his fellow citizens and in doing this he has not neglected the magic of mythology and its influential role in political and social changes. He has exploited infinite sources of cultural، national، and transnational identity. Darvish poetry is bedrock of mythology with political and social functions that revives the mood of vigilance and resistance in the depressed Palestinians; through this new horizon، he views his future and country more attentively.
خلاصه ماشینی:
شاعر متعهد فلسطینی، محمود درویش از پیشگامان شعر مقاومت فلسطین است که شعرش را یکسره وقف آرمان فلسطین نموده و به شرح دردها و آرزوهای هموطنان خویش پرداخته و در این راستا از جادوی اساطیر و نقش اثر بخشی آنها در تحولات سیاسی- اجتماعی غفلت نورزیده و از سرچشمههای جوشان فرهنگ و هویت ملی و فراملی بهخوبی بهره برده است.
انات باید بازگردد چه اگر این مهم به تأخیر بیفتد سرزمین او به خدایان دیگری روی میآورند، حال آنکه هر خدای دیگری چیزی جز سراب نیست: فیا أنات لا تمکثی فی عالم السفلی اکثر، ربما هبطت الهات جدید علینا من غیابک/ و امتثلنا للسراب(درویش،2009م:681) در «اطوار انات» انقلابی از مفاهیم و ارزشها و سعی و تلاش محمود درویش را میبینیم که با دگرگون کردن فضای اصلی اسطوره برآن است تا در بستر شعر خویش پایانی واقعی از این اسطوره ارائه دهد: و انات تخلق نفسها/ من نفسها/ و تطیر خلف مراکب الاغریق/ فی اسم آخر(همان:681) شاعر از انات خدای خائنی میسازد که از فلسطین چشم برداشته و طبیعت را تنها و بیالهه رها ساخته است؛ الههای که در آغاز هر سال بهار را به طبیعت بازمیگرداند و عشق را به مردم هدیه میداد، اکنون با منیت و غرور به خود مشغول شده است، سرزمین کنعان را ترک کرده، حتی اسمش را تغییر داده و از پوست کنعانی خود خارج شده تا به یونان بپیوندد.