چکیده:
مقاله حاضر به بررسی تطبیقی دیدگاه محمد تقی بهار شاعر، ادیب و محقق ایرانی و ناصیف یازجی شاعر لبنانی در مورد دنیا می پردازد. این دو شخصیت از دو زبان و فرهنگ متفاوت برخاسته، و از مضامین اخلاقی و حکمی در دیوانشان به وفور استفاده کرده اند تا آنجا که ناصیف یازجی به عنوان شاعر حکمت شناخته شده است. ملک الشعرای بهار هم در دیوان خود، قطعات، مثنوی ها، حکمت های فراوانی را به کار برده است. بین این دو شاعر بزرگ زبان و ادبیات فارسی و عربی قرابت و مشابهت های فکری، روحی، فلسفی و ...وجود دارد. این تحقیق به روش تحلیلی – توصیفی با استقرا و استخراج شواهد و تحلیل آن ها و براساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی انجام شده است.
خلاصه ماشینی:
2-1 پیشینة پژوهش دربارة منظر و سیمای دنیا در شعر شاعران تحقیقاتی صورت گرفته است؛ از جمله مقالاتی مانند «بررسی تطبیقی سیمای دنیا در شعر ناصر¬خسرو و ابوالعلا»، از سید فضل الله میرقادری و منصوره غلامی؛ «تأثیر و تأثر در موضوع دنیا بین صائب و متنبی» از محمد رضی مصطفوی¬نیا و معصومه سپهرنوش؛ و نیز «دنیاگریزی و جهان¬ستیزی در قطعات ابن¬یمین فریومدی1» اثر منوچهر اکبری؛ اما در زمینة بررسی سیمای دنیا در شعر ملک¬الشعرای بهار و ناصیف یازجی، پژوهشی خاص انجام نشده است.
مضامین مشترکی که دربارة دنیا در دیوان دو شاعر دیده می¬شود: 1-3 تشابه در افکار 1-1-3 دنیا جای زحمت و دردسر در نگاه هر دو شاعر دنیا جای دردسر و زحمت است، و به ظن قوی در این وادی، آبشخور این دو از آموزه¬های دینی و مکتب قرآن نشأت گرفته است، چه آنجا که خداوند در قرآن سورة بلد آیة 4 می¬فرماید: ﴿لقد خلقنا الإنسان فی کبد﴾ و ملک¬الشعرا با تأثیرپذیری از آموزه¬های دینی در توصیف زندگی دنیا چنین می¬گوید: بی زحمت و دردسر چه جاییست کانجا که در آن بشر نهد پای جایی که در آن بشر نباشد بی زحمت و درد سر نباشد (بهار، 1387ش: 1136) ناصیف یازجی در همین مضمون این¬گونه طبع¬آزمایی می¬کند: نمسی و نصبح فی الدنیا علی خطر فلیس یوم و لا لیل بمأمون (الیازجی،1983م: 204) ترجمه: شب و روز را در دنیا با خطر به سر می¬بریم، پس هیچ شب و روزی امنیت ندارد.