چکیده:
جریان فکری موسوم به اصحاب حدیث یکی از مهم ترین جریان های فکری در سده های نخستین و از رقیبان جدی امامیه بوده است. نوشتار حاضر دوره های مختلف اهل حدیث از شکل گیری تا اوج و سپس اضمحلال نسبی در دوران آل بویه که هم زمان با مدرسه کلامی امامیه در بغداد است و نیز تطورها و رویدادهای تاریخی آنان را با روش بررسی تاریخ اندیشه بررسیده است و ضمن اشاره به مهم ترین شاخصه های اعتقادی آنان و رهبران پرنفوذ هر دوره، به این نتیجه می رسد که جریان اصلی اهل حدیث، علاوه بر تعبد بر آثار نقلی و بسنده کردن بر معانی ظاهری و مخالفت سرسختانه با کلام و تاویل، به گمان خویش با مجهول دانستن کیفیت و بدعت دانستن پرسش از آنها از محذور «تشبیه»، «تجسیم» و «جبر» بر حذر بودند. با این حال در عرض جریان اصلی اهل حدیث، دو گرایش فکری دیگر حضور داشتند: یکی گرایش ظاهرگرایان افراطی که از اتهام تجسیم، تشبیه و جبر پرهیز نداشتند و بیشتر با عنوان کنایی «حشویه» شناخته می شدند و دیگری گرایش حدیث گرایان متمایل به تاویل و کلام، که هر دو طیف مورد طرد و انکار جریان اصلی حدیث گرایان بودند.
The intellectual current called the ‘people of narrations’ has been one of the most significant intellectual currents in the first centuries and were one of the serious rivals of imamis. This paper investigates the different periods of the People of Narration from their formation to their flourishment and then to their relative annihilation in the era of Al-e Booyeh which was simultaneous with the theological school of Imamis in Baghdad، and it also investigates their historical developments with methods of investigating the history of thoughts. While pointing to their most important beliefs and the influential leaders of each period، the paper concludes that the main current of the People of Narration، in addition to the obedience of the narrations and staying content with apparent meanings and strict opposition to kalam and interpretation (ta’vil)، maintained that they have avoided the dilemma of ‘assimilation’، ‘incarnation’، and ‘determinism’ by taking the quality to be unknown and taking the questions about it to be heretical. In spite of this fact، there were two other intellectual attitudes along with the main current of the People of Narration: the attitude of radical apparentists who did not avoid charges of incarnation، assimilation and determinism and were metaphorically knwon as ‘redundants’ (Hashviah); and the attitude of those people of narration who had tendencies towards interpretivism and kalam; both these currents were rejected by the main current of the People of Narration.
خلاصه ماشینی:
نوشتار حاضر دورههای مختلف اهل حدیث از شکلگیری تا اوج و سپس اضمحلال نسبی در دوران آل بویه که همزمان با مدرسۀ کلامی امامیه در بغداد است و نیز تطورها و رویدادهای تاریخی آنان را با روش بررسی تاریخ اندیشه بررسیده است و ضمن اشاره به مهمترین شاخصههای اعتقادی آنان و رهبران پرنفوذ هر دوره، به این نتیجه میرسد که جریان اصلی اهل حدیث، علاوه بر تعبد بر آثار نقلی و بسنده کردن بر معانی ظاهری و مخالفت سرسختانه با کلام و تأویل، به گمان خویش با مجهول دانستن کیفیت و بدعت دانستن پرسش از آنها از محذور «تشبیه»، «تجسیم» و «جبر» بر حذر بودند.
مقدمه منظور از «اهل حدیث» گروهی از عالمان مسلمان با روش و منش و با نگرش اعتقادی خاص هستند که در احکام فقهی و حلال و حرام و نیز در برخورد با معارف دینی منابع نقلی را زمینۀ اصلی مطالعات خود قرار داده بودند و در تاریخ فرهنگ اسلامی به عنوان یکی از دو گرایش اصلی در فقه اهل سنت در سدههای نخستین، در مقابل اصحاب رأی (کسانی که مروج کاربرد شیوههای اجتهاد الرأی در استنباط فقهی بودهاند) شهرت یافتند (خطیب، 1971: 6 و 7؛ و نیز نک: پاکتچی، 1379(الف)، ج 9: 113) ؛ نه مطلق کسانی که به نصوص اسلامی و حدیث عنایت و توجه داشتند؛ زیرا چه بسا بتوان گفت اولین جریان عام فکری در اسلام جریان نصگرایی و توجه به احادیث بوده است، اما مشخص است که نصگرایی در آغاز بیش از آنکه یک مکتب کلامی باشد، یک بینش و زمینه فرهنگی بوده است که اندیشههای گوناگونی از آن برآمده است (نک: سبحانی، 1374، 207).