چکیده:
با توجه به حجم گستردۀ ترجمۀ آثار فلسفی به زبان فارسی، در این مقاله با بررسی یکی از ترجمههای کلاسیک فلسفی در نظر بوده تا نخست، با ذکر برخی معیارهای کلی نادیدهگرفتهشده در این دست کارها، نقدی عمومی بر روند کلی ترجمههای فلسفی بیان شود و سپس بر اساس معیارهای دادهشده در این نقد به طور خاص ترجمۀ نیچه و فلسفه ژیل دلوز از سوی خانم لیلا کوچکمنش بررسی شود. در یک جمعبندی کلی میتوان گفت متأسفانه این اثر فاقد معیارهای لازم برای ترجمۀ یک اثر کلاسیک فلسفی است. در طول مقاله نیز کوشیدهایم تا همین کاستیها را نشان دهیم.
According to the enormous number of philosophical translations into Persian we see nowadays، it is completely required to rethink the primarily requirement، a translator should have to translate a philosophical text، specially، when it comes to the translation of classical texts. Fulfilling this task، we have considered the translation of Gilles Deleuze’s Nietzsche and Philosophy by Leyla Kuchakmanesh as an instance to see the advantages and deficiencies it has comparing to the general remarks we already had in the introduction of the paper. As an overall evaluation، it could be said that the translation lacks many of general criteria a well translated classical text of philosophy must have. Finally، it should be noticed that the Persian translation is a translation of the English translation of the original French text made by Hugh Tomlinson.
خلاصه ماشینی:
از ایـن جاسـت کـه مـی تـوان دریافـت فهـم دقیـق ، سـازمند و تاریخ فلسفه ای نیچه تا چه اندازه دشوار است و نیز تا چه انـدازه مهـم اسـت تـا در فراینـد ترجمۀ این کتاب به دقت مفاهیم و تمایزهای میان آن ها توجه شود.
البته مترجم محترم کوشـیده تـا بـا آوردن برابرنهادها در پانوشت صفحات تا حدی این مشکل را برطرف کند، اما افزون بر این کار در یک اثر فلسفی کلاسیک نیاز است تـا واژه نامـه ای چندزبانـه (بسـته بـه زبـان هـای به کاررفته در متن ) به کتاب افزوده شود تا در صورت تفاوت ذوق مترجم در برگردان برخی اصطلاحات معنای اصلی و دقیق اصطلاح در لابه لای واژه های نادقیق زبان مقصد گم نشود.
این که پدیدار کانتی را شبح و نمود افلاطونی را جلوه ترجمه کنیم بـه کلـی ربـط و نسـبت اندیشۀ نیچه را با تاریخ فلسفه برای ما نامعلوم می کند، درنتیجه باید برای فهم آن چـه دلـوز دربارٔە وی می گوید به معنای روزمره ای که از این واژه ها در ذهن داریـم رجـوع کنـیم کـه نتیجۀ آن هم از پیش معلوم است .
پیش از ذکر اشکالات جزئی تر باید اشاره کرد در جاهـایی کـه از اشـتباهی در ترجمـه حرف می زنیم و بر روی کلمه ای انگشت می گذاریم ، دانستن این که مترجم فلان واژه را در ترجمۀ فلان واژه به کار برده است در این نوشته ، تنها از طریق مقابلۀ متن فارسی با انگلیسی ممکن شده است .