چکیده:
پیوند بسیار کهن ملت های عرب و ایران باعث شده که زبان فرهنگ و ادبیات عرب و فارسی در تعامل گسترده با یکدیگر قرار گیرند؛ و در عرصه های فرهنگی به ویژه فرهنگ عامه نمود یافته است. تلاش هایی که در زمینه ادبیات تطبیقی صورت گرفته بسیار نا چیز است . از این رو با بررسی مضمون فقر در اشعار معروف رصافی و پروین اعتصامی پژوهش ههایی تطبیقی در ادبیات عربی و فارسی صورت گرفته است. رصافی به دلیل آگاهی به مسائل جامعه به ویژه فقر توجه خاصی نشان داده و حاکمان جامعه عامل را عامل فقر می داند. و هم چنین روین اعتصامی نیز سهل انگاری حاکمان را باعث پیدایش فقر جامعه می داند. اما به خاطر زن بودنش کمتر مورد پذیرش جامعه قرار گرفته ام مانند رصافی یتبمان - بیوه زنان و مستمندان جامعه را مورد ترجم قرار می دهد.
The ancient links betweenArab and Iraniannations caused the language، culture in Arabic and Persianliterature، to be in extensive interactions with each other; that have manifested themselves in the cultural field particularly the popular culture.
The attempts made in the field of comparative literature are minimal.Hence، investigating the theme of poverty in famouspoetry ofParvinEtesami andRasafi، comparative studying was conductedin Arabic and Persian literature. Rasafi، because of the awareness of the social issues، especially the poverty،special attention shown to poverty and considered the community leaders as its causes; and also، ParvinEtesami، sees the negligence of the rulers as the main cause of poverty in the human society; but for being woman، she was less accepted by society; but like Rasafihad a pity towards orphans، widows and the needy in the community.
خلاصه ماشینی:
"زیرا پدرش از بیدارویی مرد،در حالی که در کوی آنها سه داروگر وجود دارد و از بد اقبالی پدر گله میکند و میگوید: ز ان کنم گریه که اندر یم بخت#دام بر هر طرف انداخت گسست شصت سال آفت این دریا دید#هیچ ماهیش نیفتاد به شصت (دیوان اعتصامی،1384:124) و بیدلیل نیست که مرگ پدر را وسیلهای برای رهایی او از این همه رنج میداند و میسراید: گریهام بهر پدر نیست که او#مرد و از رنج تهیدستی رست (همان:124) هیچ کس به جرم فقر و تنگدستی پدرش،حاضر نیست به آنان کمک کند: دل مسکینم از این رغم بگداخت#که طبیبش به بالین ننشست سوی همسایه پی نان رفتم#تا مرا دید،در خانه بیست (همان:124) پروین با این اشعار ترحمانگیز برای یتیمان و محرومان،آدمی را به رسیدگی احوال تنگ دستان دعوت میکند و در شعر"طفل یتیم"احوال کودک یتیمی را بیان میکند که دچار فقر و بیمادری است و داستان کودک که شاگرد کوزهگری است و کوزهای را میشکند و به دلیل عدم توانایی در پرداخت غرامت؛از استاد خود از درد بیمادری شکایت میکند و این که کودکان دیگر از امکانات و نعمتهایی برخوردارند که او از آنها محروم است.
اما او به دلیل فقیر بودن طرد میشود و حتی استاد فرش باف نیز او را به شاگردی قبول نمیکند: کودکی کوزهای شکست و گریست#که مرا پای خانه رفتن نیست چه کنم اوستاد اگر پرسد#کوزهی آب از اوست از من نیست چه کنم گر طلب کند تاوان#خجلت و شرم کم ز مردن نیست روی مادر ندیدهام هرگز#چشم طفل یتیم روشن نیست همه میگن پیش ما منشین#هیچ جا،بهتر من نشیمن نیست نزد استاد فرش رفتم و گفت#در تو فرسوده،فهم این فن نیست (دیوان اعتصامی،1384:199) پروین در شعر"اشک یتیم"از ظلم پادشاه بر کودکان و یتیمان و بیوه زنان سخن میگوید."