چکیده:
بخشی از مطالعات خاورشناسان معطوف به حوزه شیعهشناسی است. آنها با استفاده از روشهای گوناگون به کنکاش درباره سیر تحول و تفکر شیعه پرداختهاند. بعضی از این روشها در نوع خود بدیع بوده، افق جدیدی را پیش روی محققان مسلمان گشوده است، اما در مواردی هم، به دلایل مختلف، دستاوردهای حاصل از این مطالعات با واقعیت انطباق نداشته، نتایج نادرستی بر پایه این روشها حاصل شده است. یکی از مهمترین شخصیتهای مطرح در حوزه مطالعات شیعی در غرب ویلیام مونتگمری وات است. پژوهه حاضر بررسی و نقد دیدگاه شیعهشناسانه این شیعهشناس غربی با تاکید بر مقاله وی با عنوان «شیعه در دوران بنیامیه» است. بدین منظور ضمن جمعآوری شواهد متعدد از کتابهای معتبر و تحلیل مختصر هر یک و نتیجهگیری از آنها بر دو مبنای روشی و محتوایی به نقد دیدگاههای وات میپردازیم.
Part of orientalists, studies focuses on Shiism. Using various methods, they have studied the development of Shiite Thought. Some of these methods have been typically unique, opening a new horizon before the Muslem scholars, while in some cases, due to different reasons, their results have ended in incorrect findings, not being compatible with the reality. One of the most important figures in the realm of Shiite studies in the west is William Montgomery Watt. Referring to his article, "The Shiites in the era of Umayyids" the present article critically surveys this western scholar's ideas on Shiism. To do this, we criticize his viewpoints by collecting evidences through valid books, analyzing each of them in brief and concluding from them based on methodology and content.
خلاصه ماشینی:
شیعه، شیعهشناسان، خاورشناسان، تحلیل تاریخی، مونتگمری وات H4دیباچه/H4 امروزه مذهب تشیع در عرصه جهانی، به خصوص جهان اسلام، به مثابه مذهبی تأثیرگذار بر تحولات سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی مسلمانان شناخته میشود؛ آموزههای این مکتب مورد توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران در سراسر دنیا بوده، روند نگارش مقاله، کتاب و تأسیس مراکز پژوهشی در این زمینه در سالهای اخیر فزونی یافته است.
بیتوجهی به مصادر و مبانی معرفتی- عقیدتی شیعه/H4 توجه به این نکته الزامی است که رویکرد وات و، به طور کلی، روش بیشتر پژوهشگرانی که در حوزه مطالعات شیعه پایه کار خود را بر مبنای پژوهش تاریخی مینهند، منتج به نتیجه دقیق علمی نخواهد بود؛ چراکه فارغ از جامعنگری در منابع شیعی و نیز تفکرات خاص شیعه است.
افزون بر این، وات برای هماهنگ کردن اظهار نظر جغرافیایی خود با نظریه رهبر کاریزماتیک، تحلیل جالبی را از شیعه ارائه میکند: عربهای جنوبی، اهل سرزمینی از تمدنهای کهنی بودهاند که برای هزاران سال پادشاهان به صورت موروثی و بر اساس اصول و قواعد سلطنت حکومت کردند و به مثابه کسانی که ویژگیهای فوقبشری دارند، تلقی شده بودند.
بعدها به نظر میرسد، به همین دلیل که جامعه قول به وصایت و وراثت عباس را نپذیرفت، عباسیان از این ادعا دست برداشتند و مدعی شدند که وصایت از طریق ابوهاشم فرزند محمد حنفیه و به وصیت او از آل علی به آل عباس منتقل شده است (الأصفهانی، بیتا: 123 و 124؛ البلاذری، 1977: 3/273-275؛ یعقوبی، 1371: 2/256).
لذا برای دست یافتن به تحلیل درست باید از کتابهای شیعه در کنار این متون استفاده کرد.