چکیده:
کیخسرو و ذوالقرنین دو شخصیت برجسته اند که در مجموعه ادبیات فارسی و متون تاریخی و اسطوره ای، از نظر نوع کنش و خصوصیات مربوط به زندگی، احوال و رفتار، شباهت فراوانی با هم دارند. اگرچه منابع مختلف به زندگی و احوال این دو شخصیت به صورت مجزا پرداخته اند، اما درباره آنها و وجوه تشابه و همانندی آنها تحقیقی مستقل انجام نشده است. در این مقاله، نویسندگان با مطالعه کتب، اسناد و بازبینی حدود شصت اثر از منابع تاریخی و تفسیری، بر آن اند که ویژگی های اسطوره ای-عرفانی شخصیت کیخسرو با کم ترین اختلاف در زندگی ذوالقرنین (شخصیت مبهم و مقدس قرآنی) وجود دارد. باتوجه به این امر، این مقاله سعی می کند با توصیف احوال هریک و تفسیر مشابهت های آنان از نظر نام شناسی و جاینام-شناسی، به وجوه اشتراک و همانندی های آنها بپردازد.
خلاصه ماشینی:
برخی از مفسران و مورخان نظیـر طباطبـایی (١٣٧٦: ١٣/ ٦٥٩)، ابـوالکلام آزاد (١٣٨٨: ١٩٥، ٢٠١ و ٢٤٥-٢٢٩)، فریدون بدره ای (خرمشاهی ، ١٣٧٦: ٣٠٢) و مکارم شـیرازی (١٣٨٩: ١٢/ ٥٨٤)، کوروش را با ذوالقرنین مقایسه کرده اند، برخی مانند طبرسی (١٣٧٢: ٦/ ٧٥٦)، میبدی (١٣٧١: ٥/ ٧٣٥)، ابوالفتـــوح رازی (١٤٠٨: ١٣/ ٣٣)، فخرالـــدین رازی (رازی ، ١٤٢٠: ٢١/ ٤٩٤)، قرطبـی (١٣٦٤: ١١/ ٤٥)، بیضـاوی (١٤١٨: ٣/ ٢٩١)، زمخشـری (١٤٠٧: ٢/ ٧٤٣) و سـورآبادی (١٣٨٠: ٢/ ١٤٤٧)، اسکندر را بـا ذوالقـرنین مطابقـت داده انـد و جـلال خـالقی مطلـق هـم کیخسرو را با کوروش مقایسه کـرده اسـت ؛(٤) امـا پیرامـون مقایسـة تطبیقـی کیخسـرو و ذوالقرنین ، تحقیقی مستقل و منسجم صورت نگرفته است .
شاهد دیگر بـرای زیستن کیخسرو در عهد عتیق آن است که «اسکندر تخت و جام کیخسـرو را کـه در دز سریر نگهداری می شده است ، به دست مـی آورد» (آیـدنلو، ١٣٨٨: ١٩٣) کـه نظـامی نیـز در شرفنامه به آن اشاره کرده است : ســریر ســرافراز شــد نــام او در او تخـت کیخسـرو و جـام او (نظامی ، ١٣٨١: ٣٠٨) ٣-٢- خصوصیات ٣-٢-١- ایمان به خدای یگانه خداوند خود یگانه پرستی ذوالقـرنین را سـتوده و شـرک را از او زدوده و آیـات ٨٧ و ٨٨ سورة کهف روشنگر ایمان وی بوده است .
کیخسرو با پرهیزگاری ، از شرک و آتش پرستی به دور بـود؛ چنـان کـه در شـاهنامه دربارة او می خوانیم : بــه یــک هفتــه بــر پــیش یــزدان بدنــد مپنــــدار کــــاتش پرســــتان بدنــــد (فردوسی ، ٢٢١٦/٣١٢/٤:١٣٨٦) ٣-٢-٢- دادگری و آبادانی از ذوالقرنین به عنوان پادشاهی عادل یاد شده (طبرسی ، ١٣٧٢: ١١٩/١٥و مغنیه ، ١٤٢٤: ١٥٦/٥) که آیات ٨٦ تا ٨٨ سورة کهف روشنگر این نظر است .