چکیده:
عدالت و مصلحت دو موضوع از مهمترین موضوعات فلسفهی سیاسی است که ربط ایندو با هم همواره ذهن بسیاری از فیلسوفان سیاست را به خود مشغول داشته است. فلسفهی سیاسی حکمت متعالیه یکی از مناسبترین بسترهایی است که این موضوع میتواند در آن مورد بررسی قرار گیرد. امام خمینی رحمه الله از برجستهترین متفکران این دستگاه فلسفی هستند که بهنوعی با رهبری جمهوری اسلامی ایران، زمینهی احیای هر دو مفهوم عدالت و مصلحت ـ هم در مباحث فلسفهی سیاسی و هم در عرصهی اجرایی و حکومتی ـ را فراهم کردند.در این مقاله سعی شده است تا سؤال «چیستی نسبت میان عدالت و مصلحت در دستگاه فلسفهی سیاسی امام خمینی رحمه الله» و با استفاده از روش تفسیری متنمحور مورد بررسی قرار گرفته و به واکاوی مفاهیم عدالت و مصلحت در اندیشهی ایشان پرداخته و رابطهی این دو مفهوم را با یکدیگر بر اساس مبانی فکری ایشان طراحی و ارائه کند.در انتها مشخص میشود که برمبنای فلسفهی سیاسی امام خمینی و با تکیه بر مبانی فکری ایشان مشخص میشود که عدالت همواره محور مصلحت بوده و مصلحت در دایرهی تحقق عدالت است که صورت میپذیرد. پس عدالت است که مصلحت مردم را برمیآورد و در پرتو آن مردمان میتوانند به صلاح و سداد دست یابند.
خلاصه ماشینی:
عدالت از اهداف اساسی بعثت پیامبران است و در دیـن محمـدی صـلیالله علیـه وآلـه وسـلم کـه خـاتم آن هاست نیز اجرای عدالت در جامعه ی بشری هدف اصلی است و به صورت اصلی بنیادین مطرح شـده و بالتبع در اندیشه ی سیاسی امام خمینی(ره ) نیز مورد تأکید بسیار قرار گرفته است : رسول ختمی صلیالله علیه وآله و سلم که برای اصلاح بشر آمده بود و برای اجرای عدالت آمده بود و برای تربیت بشر آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا، و آن کسی که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، نه آن هم این عدالتی که مردم عادی می فهمند که فقط قضیه ی عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت .
هدف انبیاء علیهم السلام آن است که مردم از چنان ایمان ، اعتقاد به خدا و معاد و نیز فضیلت های اخلاقی برخوردار شوند که تـاروپود جامعـه را متحـول ساخته و خود به عدالت اقدام کرده و جامعه ای با معیاری عادلانه تشکیل دهند: رسول خدایی که سال های طولانی در سلوک بوده است ، وقتی که فرصت پیدا کرد، یک حکومت سیاسی ایجاد کرد برای این که ، عدالت ایجاد بشود.
(امام خمینی(ره )، ١٣٨٤، ج ٢: ٤٦١) در واقع ، ولی جامعه مجری احکام الهی است و باید در همه ی مسایل مملکت ، همانند پیامبر خدا صلی الله علیه و اله وسلم در پی اجرای احکام اسلامی باشد: بر پایه ی آن چه آوردیم کلیه ی شئون سیاسی و حکومتی پیامبر و ائمه علیهم السلام درباره ی فقیه عادل نیز مقرر است .