چکیده:
قصاید مدح نبوی در عصر مملوکی به اوج شکوفایی، پختگی و نهایت کمال رسیدند، شاعران مدح نبوی، تلاشهایی بسیار در هر چه بهتر گسترانیدن این فن با ذکر جزئیات آن به عمل آورده اند، این شاعران به سبب مدح کامل و دقیق خود به نهایت آرزوهایشان در مدح پیامبر(ص) دست یافتند. شاعران مدح نبوی در عصر مملوکی در بیان اهداف دینی خود، با مرتبط کردن آن به مقدمه ای که آن ها را برای ورود به مدح پیامبر(ص) آماده می کرد این فن را تنوع دادند و مدح نبوی در این عصر به فنی مستقل مانند دیگر فنون شعری اصلی تبدیل شد.
در این مقاله به بررسی سرآغاز قصاید مدح نبوی در عصر مملوکی می پردازیم و در آن چگونگی آغاز قصائد مدح نبوی را بیان می کنیم که آن را به دو نوع تقسیم کرده ایم؛ نوع اول موضوعات تقلیدی که در آن به بیان این موارد پرداخته ایم؛ ذکر اماکن مقدس، ایستادن بر اطلال و دمن، توصیف طبیعت، توصیف سفر و مرکب آن، دعا کردن، تغزل به محبوب، پند و اندرز دادن و طلب مغفرت، نوع دوم موضوعات جدید که در شاعران مدح نبوی عصر مملوکی آن را ابداع کرده اند و عبارتند از یاد خداوند، مدح مستقیم و رو در رو، برتری دادن پیامبر(ص) به سایر پیامبران، رد اعتقادات مسیحیان و یهودیان و گریه کردن بر جوانی.
خلاصه ماشینی:
وقد بدأ صفی الدین الحلی (15) إحدی قصائده النبویة بمقدمة غزلیة إذ یقیس النبی(ص) بالبدر المضیء حسنا فیقول: کفی البـدر حسنا أن یقال نظیرهـا فیزهـــــــــی ولکنـــــــــــــا بـذاک نضیرهـا تهیم بها العشـاق خلف حجابهـا فکیف إذا ما آن منهـا سفورهـا (16) (الحلی، 1997م: 77 ) وقد وصف الشاعر النبی(ص) بالبدور الجمیلة التی کانت خلف السحاب وأن العشاق تهیم بهاو یستخدم ابن الوردی هذا المنهج فی مقدمة تغزلیة لإحدی قصائده النبویة: قلــــــــــــب کـواه البین حتی أنضجـا مـازال فی بحـر الغرام ملججـا ومدامـع سحت وما شحت علی خـد بحمـرة لونهـــــــــــا قد ضرجـا (17) ( ابن الوردی، 1986م: 285) و یقول الصرصری مفتتحا مدحته بالتغزل: أغـــــری المحب بذات الستر لومـه فبان ســـــــــــــــــر غرام کـان یکتمـه أنی یلام علـی التذکار ذوشغف متیم مستهـام القلب مغرمـه (18) ( الصرصری، 1989م: 531 ) و مثالا آخر للصرصری: هــــــــــــذی تهامة فاحبس غیـر متهـم واعلم بأن الهوی عــــــــــن یمنة العلم کــــــــــــم ذا أعبر عن سلـع بکاظمـة صونا وعن عذبات البان بالسلم لا عار فی حب من أهوی فأکتمـه ما یکتم الحب إلا خشیة التهـم(19) (المصدرنفسه: 517 ) و قد افتتح ابن نباتة المصری(20) مدحه النبوی متغزلا: صحـا القلب لـولا نسمـة تتخطر و لمعـة بـرق بالغضـــــــــــــا تتسعـر سقی الله أکناف الغضا سائل الحیـا وإن کنت أسقـی أدمعـا تتحـدر (21) ( ابن نباتة، 1825م: 180) وکذلک فعل ابن نباتة فی بعض قصائده کقوله من قصیدة: شجـون نحـوها العشـاق فـاءوا وصب مـا لـه فی الصبـر راء ( المصدر نفسه: 1 ) فیقول النبهانی(23) حول هذه المقدمات الغزلیة: « ولئن أساؤوا من تلک الجهة بعض الإساءة، فقد أحسنوا من جهة مدیحهم للنبی کل الإحسان، وقال: أتبع السیئة الحسنة تمحها».