چکیده:
ارتباط کارامد دانشگاه و صنعت مساله ای است که محققین حوزه های مختلف چه در صنعت و چه در دانشگاه به دنبال یافتن راه کارهایی برای رفع مشکلات آن هستند. در یک دسته بندی می توان راه کارهای ارائه شده را مبتنی بر سه رهیافت عمل گرا، نهادگرا و ماهیت گرا دانست. راه کارهای عمل گرا در پی اثربخشی سریع بوده و عمدتا با شتابزدگی در عمل نیز مواجه هستند. راه کارهای نهادگرا به دنبال نقش دادن به نهادهای واسط نظیر دولت به عنوان حلقه مفقوده ارتباط صنعت و دانشگاه هستند. رهیافت ماهیت گرا صنعت را مظهر فناوری یا علم تجاری شده و دانشگاه را تولید کننده دانش می دانند. اگرچه این رهیافت ها هریک از زاویه ای به ارتباط صنعت و دانشگاه می نگرند لیکن همگی قائل به جریان دانش مناسب در زمان و مکان میان دانشگاه و صنعت هستند. در این مقاله، یک پژوهش توسعه ای و مبتنی بر مطالعه کتابخانه ای به انجام رسیده است و از میان 47 مقاله منتشر شده در مجلات معتبر علمی در حوزه مدیریت دانش، تعداد 12 مدل استخراج شده و از میان آنها 4 مدل که دارای کاربرد عام بوده و اعتبارسنجی آنها نیز گزارش شده بود به عنوان مدل های منتخب جهت به کارگیری در ارتباط دانشگاه و صنعت بررسی و مقایسه شده اند. در این مقایسه تطابق این مدل ها با رهیافت های مذکور مورد بررسی قرار گرفته و استفاده از این مدل ها در ارتباط صنعت و دانشگاه امکان سنجی شده است. سپس با استفاده از نتایج حاصل از مقایسه، یک چارچوب مفهومی برای مدل سازی جریان دانش در ارتباط صنعت و دانشگاه ارائه شده که با استفاده از آن می توان یک نگرش جامع به مدل سازی جریان دانش در ارتباط صنعت و دانشگاه داشت. این چارچوب مبتنی بر چارچوب زکمن است و چهار جنبه از چارچوب زکمن را از شش منظر و سطح وقوع جریان های دانشی برای مدل سازی جریان های دانش میان دانشگاه و صنعت بررسی می کند. ارزیابی چارچوب ارائه شده از طریق ارائه مدل جریان دانش صنعت و دانشگاه به انجام رسیده است.