چکیده:
روش اندیشه کلامی علامه محمدباقر مجلسی از جهت انحصار منبع معرفت کلامی در روایات به روش اخباریان نزدیک است. اما آیا میتوان او را همچون محمدامین استرآبادی و ابن ابیالجمهور احسایی متکلم اخباری به شمار آورد؟ لازمه پاسخ به این پرسش بررسی نقش عقل در آثار اوست. عقل به منزلة ابزار معرفت در اندیشه مجلسی حضور چشمگیری دارد. وی هم در مرحلة تحقیق حدیث از عقل استفاده صوری میکند و هم در شرح و کشف معنای حدیث از عقل بهرة روشی میبرد. این در حالی است که کلام اخباری حتی در سطح ابزار کسب معرفت یا فرآیند تولید علم دینی به عقل بهای چندانی نمیدهد. کلام علامه مجلسی از این جهت شباهت ویژهای با کلام شیخ صدوق دارد. او کلام روایی مدرسه قم در قرن سوم و چهارم را در قرن یازدهم در مدرسه اصفهان احیا کرده است و بیش از آنکه متکلمی اخباری باشد متکلمی روایی یا بنا به نامگذاری این مقاله متکلمی اخبارگرا است.
Theological way of thinking of Allamah Majlesi is close to that of Akhbarites because he knows Hadiths (Traditions) as the only source for theological knowledge. But can we consider him as an Akhbarite theologian as we do Muhammad Amin al-Astarabadi and Ibn Abi Jumhur al-ahsai? To answer this question, it is required to reflect on the position of reason in his thinking. He considers reason as the instrument for religious knowledge; He checks Hadiths in their documentary and also tries to present a rational interpretation of them. But as we know, Akhbarites do not give importance to reason even as an instrument for religious knowledge. So, He has an importance separation from them. In this respect, we can say that Majlsi’s way of religious thinking is much closer to the way of Saduq’s theology than to the way of Akbarites. He revives in Isfahan at eleventh century the traditional way of religious knowledge which is adopted by Saduq in Qom school in third and fourth century.
خلاصه ماشینی:
"/ سخن گفتن علامه مجلسی از اجتهاد و تقلید (همو، 1322: 1/98؛ همو، 1362: 89/147)، پذیرش عقل (همو، 1362: 3/231؛ همو، 1322: 1/57، 63، 72، 100)، پذیرش اجماع (همو، 1362: 89/222؛ همو، 1384: 1/71؛ همو، 1388: 535) و پذیرش ظاهر قرآن (همو، 1362: 81/147؛ 85/71؛ همو، 1388: 594) به عنوان منابع اصول فقه، تأیید حجیت مفاهیم (مجلسی، 1362: 89/7؛ 80/361)، حکم به اصل برائت در شبهه حکمیه تحریمیه (همو، 1362: 84/33؛ 88/148، همو، 1369: 11)، تأیید تقسیم احادیث به شیوه قدمای اصولی (همو، 1322: 1/40؛ همو، 1384: 1/21) و حجیت ظن، شواهدی را جمعآوری میکند و بنا بر آنها به این نتیجه قطعی میرسد که علامه مجلسی اصولی و مجتهد است (ملکی میانجی، 1385: 34-82؛ 175-186).
نیز همین تأیید انتقادی در دیدگاه علامه مجلسی وجود دارد؛ او از یک سو استرآبادی را رئیسالمحدثین میخواند (مجلسی، 1362: 1/20) و از سوی دیگر نکوهشهای او بر علمای اصولی را برنمیتابد (همان: 2/283)، طارمی سپس به گفتار خود علامه مجلسی، رساله مسائل ثلاث استناد میکند: «مسلک حقیر در این باب وسط است، افراط و تفریط در جمیع امور مذموم است و بنده مسلک جماعتی را که گمانهای بد به فقهای امامیه میبرند و ایشان را به قلت دین متهم میکنند، خطا میدانم؛ ایشان اکابر دین بودهاند ...
او در مقدمه بحارالانوار و نیز مرآة العقول تصریح میکند که در این زمان که علوم باطل تصوف و فلسفه رواج پیدا کردهاند، او میخواهد به سراغ علمی برود که برای معاد نافع باشد و هدایت را به ارمغان بیاورد و آن نقل روایات و اخبار اهلبیت (ع) است (مجلسی، 1362: 1/2؛ همو، 1322: 1/3).