چکیده:
غازان خان پسر بزرگ ارغون در سحرگاه جمعه 29 ربیع الاخر سال 670 ه..ق در در مازندران به دنیا آمد. غازان پس از مرگ ارغون و « سلطان دوین » قصبه ی آبسکون در قتل گیخاتو و بایدو، در سال 694 ه..ق به کمک امیر نوروز- سردار مسلمان شده خود – بر تخت سلطنت جلوس کرد. جلوس غازان بر تخت سلطنت همراه بود با تاسی او از مذهب حنفی و قدرت گرفتن این مذهب و باطل شمردن تمام ادیان الهی موجود در کشور و خراب کردن قربانگاهها، محرابها و تعطیل مراسم عشاء رب?انی و دعا و ثنای سایر مذاهب. هدف نویسنده مقاله در این مختصر اطلاعات داده شده برر?سی تاثیر و پیامد اسلام آوردن غازان و دلایل تساهل و یا سخت گیری او در موارد خاص بر سایر ادیان الهی و مذاهب و فرق موجود در ایران است که سعی شده حتی الامکان از منابع اصلی برداشت گردد.
Ghazan Khan was the elder son of Arghun Khan ،who was born in the Friday morning of 29th Rabi. All Akhar 670A.H.،in a village called "Abskun" in "Sultan Dawin ) in Mazandaran. After the death of Arghun and murdering of Gikhatu and Baydu ، in the year of 694A.H.،he throned Himself as Ilkhan in Tabriz with the effords of Amir Nuruz،the Muslem Amir of Arghun. Coming to power of Ghazan was coincided with his acceptance of Islam (Hanafi sect) and getting power of hanafi Olama in Tabriz and elsewhere. At this time the situation in Tabriz became intolerable for non-muslems and other sects. Especiually the idol-temples، destruction of synagogues and Nasrani churches as well as Jewish synagogue were emanated .The centers Of idols ،belfry and cross were destructed in all over of Azarbayjan. Tabriz especially became empty of the presence of non-muslems. This paper considers and shows Ghazan،s efforts in widespreding Islam and its Sharia and the consequences of his submitting to Islam،his negligences and encountering intelligently with other religions as far as the main sources allow us.
خلاصه ماشینی:
رسمي شدن دين اسلام در عهد غازان به دنبال مسلمان شدن هيئت حاکم – که تماما موظف شده بودند تا لباس اسلامي بر تن کرده و شريعت اسلامي را به جاي «ياساي چنگيزي» انجام دهند١٣، چند زماني توانست اتحاد دولت با ملت را عملي سازد ولي کشتن امير نوروز پيامدهاي مهم تري را در برداشت که اهم آنها به شرح زير بود: اول اين که غازان از ترس برانگيخته شدن خشم مسلمانان – که امير نوروز را حامي خود ميدانستند – در کار اسلام دوستي و تقويت قوانين اسلامي تلاش بيشتر کرده بود و به جاي تاج، عمامه بر سر نهاد و به همه ي اطرافيان و درباريان خود دستور داده بود تا لباس روحانيت بر تن کنند و از آن به بعد هيچ ايراني مجبور نشود تا کلاه مغولي بر 14 سرگذارد.
غازان به علت گرايش به بخشيان بودائي و تربيت ميان اين قوم و مذهب که به گفته ي خواجه رشيد الدين فضل الله «به اندک زمان به شيوة بخشيگري عظيم ماهر شده بود»٣٠، مجبور شد حتي به بخشيهاي بودائي تکليف کند که يا مسلمان شوند و يا ايران را ترک گويند و اگر قصد اقامت دارند نفاق نورزند٣١ و در جاي ديگر با اين که خواجه رشيدالدين او را در آيين بودائي راسخ و پا بر جا ميخواند٣٢ مينويسد که غازان طبق فرمان: «...
١٠-حافظ ابرو، (١٣٥٠)، ص ١٠١؛ فصيح خوافي، (١٣٤١)، ص ٣٨ و همداني، خواجه رشيد الدين فضل الله ، (جلد دوم ١٣٦٢)، ص ٩٨٤.