چکیده:
این مقاله به تبیین وجوه هرمنوتیک «مقدمـه » سـخنرانی «حسـین وارث آدم» در مجموعه آثار شماره ١٩ علی شریعتی می پردازد. در اینجا، «مقدمه » یک اثر ادبـی مستقل و نزدیک بـه یـک مـتن نمایشـی فـرض شـده کـه بـر اسـاس پیرنـگ و مولفه های آن، حامل آثار کارکردی در خواننده و عامـل بـرانگیختن او بـه کـنش اجتماعی است . از سوی دیگر وجه هرمنوتیک آن دلالت بر دغدغه هـای وجـودی نویسنده در باب انسان و سرنوشت و درک نقش تاریخی نویسنده، فـارغ از جنبـة اثربخشی دارد. عاشورا، محور مرکزی در «مقدمه » است که در مقـام یـک نمـایش تراژیک حامل هر دو جنبة اثربخشی و تاویلی است . نوشتار با تبیین مدعای خـود بر اساس یک چارچوب نظری تلفیقی به این نتیجه دست می یابد که «مقدمـه » از لحاظ روش و محتوا هم در ذیل کویریات و هم در شمار اسلامیات و اجتماعیـات قرار می گیرد و از این منظر واجد کارکردهای یک متن ادبی است .
This article explains functional and hermeneutic aspects of “Introduction” poetic prose of in speech of “Hussein، Inheritor of Adam” in work series No. 19 of Ali Sharia’ti. Here، “Introduction” is assumed as an independent literary work and close to a drama text that based on its theme and components carries functional works into audience and causes social action in its audience. In other hand، its hermeneutic aspect signifies author’s existential problems about human and destiny and helps audience understand historical role of author despite his efficiency. Ashura is the central axis in “Introduction” that carries two aspects of efficiency and hermeneutic in position of a tragic drama. This article explains its claim based on a mixed theoretical framework came to this conclusion that “Introduction” is located below “Kaviriat” based on its method and content and also in categorized as “Islamiat and Ejtema’yiat” and in this view it can be regarded to have features of a literary text.
خلاصه ماشینی:
در اینجا، «مقدمه » یک اثر ادبـی مستقل و نزدیک بـه یـک مـتن نمایشـی فـرض شـده کـه بـر اسـاس پیرنـگ و مؤلفه های آن، حامل آثار کارکردی در خواننده و عامـل بـرانگیختن او بـه کـنش اجتماعی است .
این مقاله در پـی آن اسـت تـا نشـان دهد چگونه «مقدمه » به مثابـة یـک اثـر ادبـی مسـتقل و مـوردی خـاص در میـان آثـار شریعتی ، واجـد هـر دو بعـد کـارکردی (یعنـی اثرگـذاری بـر مخاطـب در جهـت عمـل اجتماعی ) و بعد وجودی (بیان دردها و دغدغه های عام و جهـانشـمول انسـانی شـخص نویسنده و دیدگاههای هستی شناختی و فلسـفی او) اسـت .
اما به نظر ارسطو، عقلانیت تنها در تئوریا نیست ، بلکه فرونسیس ، خرد عملی است که در جهان اجتماعی به کار می رود و بـا آن مـی تـوان از موقعیت خود ارزیابی واقعی داشت و از تجارب پیشین بهره گرفت (همان: ٥٤).
این آثار را می توان در سه حوزه قرار داد: یکی بررسی تراژدی های یونان باستان است که در قالب های جدید ادبی تحلیل تراژیک می شوند؛ دوم تراژدیهـای دورة رنسانس مانند شکسـپیر و مـارلو؛ سـوم آثـار نیمـة دوم قـرن بیسـتم .
کـامو نـه تنهـا ادعا دارد که عصیان، یک وضع بنیادین در تراژدی است ، بلکـه بـر ایـن اسـت کـه بـرای نخستین بار جامعه جایگزین الوهیت ٢ می شود.
از سـوی دیگـر دلالت های هرمنوتیک متن برای خوانندة خاص «مقدمه » نیز حامل بـار معنـایی وجـودی است و شریعتی در این قسمت ، روایتی هرمنوتیکی از انسان و مسئلة تقدیر و سرنوشـت ، بر محور درک و فهم مصیبتی که بر امام حسین (ع) رفته ، عرضه می کند.