چکیده:
یکی از مفاهیم مطرح در دستور نقش گرای نظاممند هالیدی ، اسـتعارة دسـتوری است که نوعی از استعاره معرفی شده است . هالیدی سه نوع استعارة دسـتوری - اندیشگانی ، بینافردی و متنی - را معرفی و متمایز کرده است . هـدف ایـن مقالـه ، بررسی میزان و شیوة کاربرد انواع استعارة دستوری در متون ادبی و علمی اسـت . بدین منظور نویسندگان یک اثر علمی با عنوان «درآمدی بر جامعه شناسی زبـان» نوشتة یحیی مدرسی و یک اثر ادبی با عنوان «تنگسیر» نوشـتة صـادق چوبـک را برای نمونه انتخاب و تجزیه و تحلیل کردهاند. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که میزان استفاده از انواع استعارة دستوری در متون علمی و ادبی یکسان نیست . به نظر می رسد که نویسندة متون علمی برای غنی سازی محتوای عبارات، فشرده کردن اطلاعات، تخصصی ساختن متن بـرای مخاطـب مخصـوص خـود، گویـاتر ساختن مطالب و دلایل دیگر از استعارة دستوری استفاده کرده اسـت . در مقابـل نویسندة متن ادبی ، استعارة دستوری را بسـیار کـم بـه کـار بـرده اسـت . دلایـل یادشده دربارة متون ادبی صادق نیست و کـاربرد انـدک آن را موجـه مـی سـازد. بنابراین مقاله با ارائة شواهد کافی از دو متن تلاش دارد تا استعارة دستوری را به عنوان یک شاخص برای تمایز متون علمی و متون ادبی معرفی کند.
One of the common concepts in systemic functional grammar of Michael Halliday is grammatical metaphor، generally introduced as a kind of metaphor. Halliday introduced and distinguished three grammatical metaphors: ideational، interpersonal and textual. This article reviewed the degree and method of applying different kinds of grammatical metaphors in scientific and literary texts. To do so، authors selected and analyzed one scientific work titled “an Introduction to Sociology of Language” by Yahya Modarresi and one literary text named “Tangsir” by Sadeq Chubak as their samples. Their findings showed that the degree of using different kinds of grammatical metaphors is not equal in scientific and literary texts. It seems that authors of scientific texts used grammatical metaphors to enrich contents، information summarization، making texts more technical for target audiences، making contents clearer and other reasons. The author of literary text used grammatical metaphors as few as possible. Abovementioned reasons do not apply in literary texts and this justifies its less usage. Therefore، the article attempts to introduce grammatical metaphor as a new criterion for distinguishing scientific and literary texts by providing enough proofs from these two texts.
خلاصه ماشینی:
استعارة دستوری: شاخصی نو در تمایز زبان ادب و علم * حسین رضویان ساجده مبارکی ** چکیده یکی از مفاهیم مطرح در دستور نقش گرای نظاممند هالیدی ، اسـتعارة دسـتوری است که نوعی از استعاره معرفی شده است .
به نظر می رسد که نویسندة متون علمی برای غنی سازی محتوای عبارات، فشرده کردن اطلاعات، تخصصی ساختن متن بـرای مخاطـب مخصـوص خـود، گویـاتر ساختن مطالب و دلایل دیگر از استعارة دستوری استفاده کرده اسـت .
در این مقاله نویسندگان برآنند تا با بررسی و مقایسة پیکرهای که از متـون علمـی و ادبی زبان فارسی انتخاب شده است ، به این پرسش پاسخ دهنـد کـه آیـا میـزان کـاربرد استعارة دستوری در متون علمی و ادبی متفاوت است و در صورت وجود تفـاوت، چگونـه می توان این مسئله را تبیین کرد؟ بدین منظور داستان «تنگسیر» نوشتة صادق چوبک به عنوان متن ادبی و کتاب «درآمدی بر جامعه شناسی زبان» نوشتة دکتر یحیی مدرسی بـه عنوان متن علمی بررسی شدهاند.
ابتدا انواع استعارة دستوری بـه کـار رفتـه در ایـن دو اثـر علمی و ادبی بر اساس دستور نقش گرای هالیدی استخراج و تعیین شده اسـت .
در این نمونه ، هم استعاره اسم سازی استفاده شده است کـه توضـیح داده شـد و هـم استعارة گذرایی وجود دارد.
اختلاف زیـاد در این کاربرد نشان می دهد که نویسندة متن علمی به دلیـل سـبک علمـی اثـر خـود و تأثیرگذاری و ارتباط با مخاطب ، بیشتر از استعارة دستوری استفاده کرده است .