چکیده:
این پژوهش درصدد است ادعای ممنوع بودن تلقین را در تربیت دینی با روش دروندینی و استنباطی و فقهی بررسی، و روش تدریس تلقینی را به عنوان یکی از رفتارهای اختیاری مربیان به دانش فقه عرضه کند و به این پرسش پاسخ دهد که آیا کاربست روشهای تلقینی به شکل همگانی و همیشگی ممنوع است؛ اگر جواب منفی است در چه مواردی تلقین حرام است؟ منظور از تلقین در این پژوهش، «آموزش غیراستدلالی» است. نوشتار پیش رو، هفت دلیل برای دفاع از ممنوع بودن و حرمت کاربست تلقین در تربیت دینی مطرح کرده و در نهایت به این نتیجه دست یافته است که فرضیه «ممنوع بودن مطلق تلقین در تربیت دینی» قابل دفاع نیست.
خلاصه ماشینی:
"فقها و اصولیان بسیاری را می توان یافت که به لزوم دستیابی بـه علـم و یقـین در اصول اعتقادی دین ، اهتمام داشته و به آن پرداختـه انـد (حسـین زاده ، ١٣٨٧)؛ بزرگـانی همچـون شیخ طوسی در عدة الاصول، (١١٤ تا ١١٧) شهید اول در الفیه (٣٨)، شهید ثانی در المقاصد العلیۀ و المعالم (٢٤٣)، علامه حلی در البـاب الحـادی عشـر(٣)، محقـق اردبیلـی در مجمـع الفائـده (١٨٣)، محقق حلی در المعارج (٢٠٠ و ١٩٩)، محقـق ثـانی در الرسـالـۀ الجعفـریـۀ(٨٠) و آقاجمـال الـدین خوانساری در مبدأ و معاد (١٠ و ١١) و حسن بن علی حلبی در اشارة السبق (١٤)؛ اما تقریبا همه آنها در طرح این موضوع، متوجه مسئله مشـروعیت تقلیـد در اصـول اعتقـادی دیـن بـوده ، و در نهایـت برخی، اعتبار و کافی بودن ظن و گمان را در اصول اعتقادی نیز بررسی کرده اند؛ ولی به ایـن مهـم نپرداخته اند که در صورت لزوم دستیابی به علم و یقین و یا لزوم دستیابی به معرفتی استدلالی ، مـراد آنان از علم چیست و کدام مرتبه از علم و معرفت را مد نظر دارند؛ یقـین منطقـی یـا یقـین بـالمعنی الخاص که با معرفت تقلیدی هم قابل جمع است و یا یقین روانشناختی و یا حتـی مرتبـه ای نـازلتر و علم متعارف ؟ شایان توجه است که از دید معرفت شناسی، معرفت به دوگونه معرفت تصوری و تصـدیقی (یـا گزاره ای) تقسیم میشود."