چکیده:
در این مقاله 12 مسأله از مسائل بلاغی راجع به کاربرد نفی و اثبات در شعر فارسی مطرح شده که در کتب بلاغت (علوم و
معانی و بیان و بدیع) یا ذکری از آنها نشده و یا به اجمال برگزار شده است. این مسائل عبارتند از تأکید به طریق نفی، چگونگی حصر
در جمله منفی، نفی و اثبات به عنوان نشانهای از تزلزل رأی و عمل، تأکید از راه جمع اثبات و نفی، تأکید نفی با نفی دیگر، نفی در
جمله مقید به قید، استفاده از ادات تشبیه برای سلب و... و سرانجام نفی در نفی که همه موارد بااشعاری تأیید شده است.
خلاصه ماشینی:
"مثلا در این شعر ابوالقاسم لاهوتی: ماه رویی تو و لازم نبود برگفتن سرو قدی تو و حاجت نبود براظهار مدح تو بیشتر از هرکه توانم گویم لیکن اینها همه حرف است و ندارد مقدار (این مطلب در یادداشتهای من ثبت شده بود و نمیدانم آیا آن را از مرجعی گرفتهام یا از استنباطات خودم بوده است) و با توجه به اینکه استفهام انکاری در حکم نفی است این بیت فردوسی را نیز میتوان در این مورد ذکر کرد: یکی دختری داشت خاقان چو ماه کجا ماه دارد دو زلف سیاه؟ 2ـ چگونگی حصر در جمله منفی وقتی میگوییم «جز ایاز کسی در کنار محمود نماند» میتوان از آن دو مطلب اراده کرد: یکی اینکه فقط ایاز در کنار محمود ماند و بقیه رفتند یا اینکه هیچکس در کنار محمود نماند به جز ایاز یعنی نفی ماندن از همه به جز ایاز مورد نظر است.
11ـ تساوی ایجاب و سلب یکی از شگردهای جالب در شعر فارسی و به ویژه در شعر سعدی، ترکیب جملاتی است که به علت وجود ابهام معنوی در آنها میتوان فعل را در آنها هم مثبت خواند و هم منفی و چون این امر در شعر سعدی بیش از دیگران مشهود است، احتمال دارد که سعدی این فن را تعمدا به کار برده باشد و شاید حتی در نسخه اشعار خود نقطه فعل را نمینوشتهاست تا بتوان آن را مثبت یا منفی خواندو بدین جهت در نسخههای دیوان هردو صورت دیده میشود و مرحوم فروغی هم در نسخه بدلها هر دو صورت را ثبت کرده است، اینک مثالهایی از اشعار سعدی: (1) گر تو شکرخنده آستین نفشانی هر مگسی طوطیی شوند شکرخا یعنی اگر تو با آستین خود مگسها را نرانی، هر مگسی مانند طوطی شکرخا، به گرد دهان تو میآید و میخواهد از شیرینی دهانت بهرهمند شود."