چکیده:
یکی از مباحث اصلی علم معانی، تعیین صدق و کذب جمله های خبری است. چنانچه گزاره ای قابل صدق و کذب باشد، خبری است، و اگر چنین نبود، انشایی است. نخستین مطرح کنندگان صدق و کذب خبر، از میان متکلمان و فلاسفه بوده اند. اما تمام گزاره های ادبی مطابق با زبان منطق نیستند؛ این قبیل گزاره ها ویژگی هایی دارند که منطق گریزی در آنها به وضوح مشاهده می شود. گزاره های ادبی الزاما خبری نیستند، بلکه هدف آنها القاء بینش جدید در مواجهه با پدیده ها و جهان پیرامون است. در این پژوهش، پس از بررسی آراء متفکران اسلامی و غیر اسلامی در خصوص صدق و کذب گزاره ها، به این نتیجه رسیده ایم که صدق و کذب را تنها باید با سرچشمه گزاره ها سنجید و ضروری است که در علم معانی، در بخش مربوط به نحوه سنجش صدق و کذب خبر، بازنگری شود.
One of the main subjects of rhetoric is assigning the truth and falsity of declarative sentences. If a proposition may be assessed as a truth or falsity، it will be considered as a declarative sentence، otherwise it will be compositional. There were some theologians and philosophers who brought up the discussion of truth and untruth of declaration for the first. Although all literal propositions are not consistent with the language of logic، but illogical movement is clearly of their features. The literal propositions aren’t necessarily declarative، but they aim to induce a new understanding of the phenomenon and the world around. In this study، considering the views of Muslim and non-Muslim scholars about the truth or falsity of propositions، I realized that the truth or falsity of propositions should only be assessed by their origins and a review looks being necessary about the assessment of a proposition accuracy in semantics.
خلاصه ماشینی:
هدف از این پژوهش ، پاسخ دادن به پرسش های زیر است : عقاید قدما و معاصـران در رابطه با سنجش صدق و کذب گزاره های خبـری چیسـت ؟ تفـاوت گـزاره هـای علمـی و شفاف با گزاره های ادبی کدام است ؟ در بررسی صدق و کذب خبـر در گـزاره هـای ادبـی کدام شیوه درست به نظر می رسد؟ پیشینۀ تحقیق هرچند که در زمینۀ صدق و کذب خبر، پژوهش های زیادی ـ به طور مسـتقل ـ صـورت نگرفته است ، باید به دو مقالۀ زیر که هر کدام از زاویۀ خاصی به مسـئلۀ صـدق و کـذب نگریسته اند، اشاره کرد: ١.
بـرای جملـه هـای خبـری در ادبیـات بایـد تعریف جداگانه ای ارائه گردد؛ اما نویسنده محتـرم راهکـار مشخصـی را بـرای رفـع ایـن نقیصه ارائه نداده است ؛ با این وجود، فتح بابی بوده است برای ارائۀ نقد و نظرهای جدیـد پیرامون صدق و کذب جمله های خبری .
در آرای امام غزالی، نکتۀ جدیدی که استنباط میشود ایـن اسـت کـه : وی، صـدق و کذب گزاره های ادبی را ـ که مربوط به حوزه وهم و خیال هستند ـ غیـر قابـل سـنجش میدانسته است .
نکتۀ دومی که از سـخن او استنباط میگردد، این است که : گزاره های ادبی نیز ـ کـه مـیتواننـد در عـالم خـارج ناقض داشته باشند ـ در نظام فکری او در شمار «صدق غیرجازم » محسوب شده و نـوعی از ارزش صدقی را دارا هستند (همان ).