چکیده:
پس از تاسیس مجلس و ورود مفهوم نمایندگی به ادبیات سیاسی ایران ، شخصیت های علمی و به تبع آن مـردم جامعـه ، این نهاد سیاسی را وکالت شرعی تلقی کردند. تصریح علما و اندیشمندان بر تطبیق ایـن نهـاد بـر وکالـت شـرعی ایـن دیدگاه را قوت می بخشید. با این حال هنوز جای این پرسش باقی مانده که آیا ایـن تلقـی حاصـل اندیشـه ورزی و تتبـع آگاهانه و عالمانه اندیشمندان بود یا اینکه راه حلی برای بومی سازی این نهاد نوبنیـاد در جامعـه سـنتی ایـران محسـوب می شد. با دقت در ماهیت ، شرایط و گسترة وکالت و نیز بررسی ویژگیهای طرفین این قرارداد، می توان دریافت که نهاد نمایندگی با وجود شباهت های بسیاری که با عقد وکالت دارد، به هیچ وجه قابلیت تطبیق با ایـن قـرارداد را نـدارد. زیـرا نمایندگی قواعد و ویژگیهای خاصی دارد که با توجه به آنها، نمـی تـوان آن را بـا وکالـت مصـطلح در فقـه و حقـوق خصوصی یکی دانست .
After the arrival of the literature on political representation، political institutions have always been regarded as legal representation. Comments and statements of scholars and thinkers، in line with the implementation of the Agency''s mandate is based on the deemed UN-Islamic. Carefully at the nature، conditions and scope of advocacy as well as check the characteristics of the parties to the contract، you can get the Agency despite many similarities with that of advocacy، in no way capable of adapting to this contract. Because certain rules of representation and has features that they cannot be delegated private rights and jurisprudence in the motley one.
خلاصه ماشینی:
"بسیاری از حقوقدانان و شارحان قانون اساسی نیز همین دیدگاه را پذیرفته انـد و برخـی صریح بیان کرده اند که : «نماینده ، وکیل مردم است » ( نجفی اسفاد و محسـنی، ١٣٧٩: ١٦٠) و «نمایندگی در حقوق عمومی، معادل وکالت در حوزة حقـوق خصوصـی اسـت » (عمیـد زنجانی، ١٣٨٩، ج ٢: ٧٣٩) و آن را نوعی «وکالت جمعی» به حساب آورده اند که در عرصۀ سیاسی کاربرد دارد (مؤتمنی طباطبایی، ١٣٨٠: ٧٦).
اما در نمایندگی مجلس ، معلـوم نیسـت کـه «موکـل کیست ؟ و موکل فیه چیست ؟» (زرگرینژاد، پیشین : ١٥٤) چه اینکه مـردم نماینـدگان را بـا رأی مخفی در انتخابات آزاد برمیگزینند و به این شکل مشخص نیست که چه کسـانی بـه فلان نماینده رأی داده اند و او را وکیل خود کرده اند و چه کسانی، دیگری را برگزیـده انـد.
نکتۀ شایان توجه این است که اگر وکالت نمایندگان را وکالت مطرح در فقـه و حقـوق خصوصی ندانیم ، بلکه آن را نوع خاص و ویژه ای از وکالت (کـه در حقـوق عمـومی و در ارتباط با مسائل حکومتی مطرح میشود) بدانیم ، با وجود اینکه به چنـین وکـالتی، وکالـت شرعی گفته نمیشود و اساسا قرارداد جدیدی بـه شـمار مـیرود، بـاز صـرف ایـن تحلیـل برون رفت جامعی برای حل مشکل تبیین ماهیت نمایندگی به حساب نمیآید؛ چرا که علاوه بر اینکه چنین ادعـایی نیازمنـد تشـریح و توضـیح لازم اسـت ، تحدیـد حـدود و تفصـیل خصوصیات چنین وکالتی ضروری خواهد بود."