چکیده:
در دوره قاجار به سبب پیدایش تفکر مشروطیت و آغاز فعالیت فرقه بابیه و بهاییه، توجه عالمان و واعظان دینی به مباحث مهدویت بیش از پیش شد و آنان در اینباره کتابهایی تدوین کردند. اما برخی از این کتب، آسیب جعل و تطبیق را به همراه دارند و گویا نویسندگان آنها خود را ملزم به اثبات ادعایشان از هر طریقی میدانستهاند. متأسفانه این آسیبها در دوره بعد نیز نقد نشده، در منابع بعدی رسوخ کرده و پذیرفته شدهاند. یکی از این نویسندگان، ابوالحسن مرندی است که در کتابهای خود، تطبیقها و سخنان بدون استناد فراوانی آورده است.در این نوشتار با روش توصیفی _ تحلیلی به سه اثر از این نویسنده با نامهای براهین الفرقان، فجائع الدهور و لمعان الانوار پرداختهایم و حاصل پژوهش، دست یافتن به روایتهای نامعتبر، جعلی و تطبیقهای بدون دلیل است. از سوی دیگر، مرندی برخی روایتها را از کتبی نقل کرده که هیچکس جز وی ندیده و فهرستنگاران نیز از این کتابها نامی نبردهاند!
خلاصه ماشینی:
"مختصری از شرح حال شیخ ابوالحسن مرندی اگرچه با توجه به اجازه نامههای علما در نقل روایت و سپردن مزرعهای موقوفه در مرند به ایشان میتوان او را اعلم و اشهر علمای مرند دانست 1 (نک: مرندی، 1328: 7 و 272) و علمایی همچون محمد غروی شرابیانی، محمدعلی خوانساری نجفی، محمد علی رشتی غروی و محمد حسین حائری مازندرانی تأییدیه بر کتاب مجمع النورین نوشته و ایشان را با عناوینی مانند: العالم، المجتهد و الفقیه نام بردهاند؛ اما در مورد تولد و موقعیت علمی ایشان اطلاع زیادی در اختیار نداریم و مفصلترین بیان را میتوان به علامه آقابزرگ تهرانی نسبت داد که او را با عنوان عالمی صاحب تصنیف ذکر میکند که پس از مهاجرت از نجف به شاگردی فاضل شربیانی پرداخته و در بازگشت به ایران در ری ساکن شده و در تاریخ محرم 1349 ق وفات نموده است (تهرانی، 1404: ج1، 34).
آخرالزمان و نشانههای ظهور در این کتاب الف) تطبیقات در روایت کنزالفوائد روایتی را از کنزالفوائد (کراکجی، 1410: ج1، 143) نقل کرده که در آن وقایعی را برای آینده امت اسلام پیش بینی نموده است و مرحوم مرندی با توجه به پیش زمینه ذهنیاش که مخالفت با مجلس شورای ملی و مشروطه است و البته بدون هیچ قرینهای قطعیه آن را به روزگار خود نسبت میدهد و سعی در تطبیق برخی از فرازها مینماید."