چکیده:
از جمله مسائلی که ذهن صاحبان اندیشه های مختلف را به خود مشغول کرده و احیانا به قضاوت های ناصحیحی انجامیده است، فحص و بررسی روایات منقول از حضرت علی(ع) در مورد زنان و مباحث پیرامون آن است. زیرا برخی از این احادیث، شخصیت و هویت زن را هدف قرار داده است. بر این اســاس، برخی تعابیـری که در نهج البلاغه و جز آن به چشم می خورد، افزون بر اشکال های سندی که متوجه برخی روایات است، متن آن ها نیز نیازمند مطالعات فقه الحدیثی است تا با عرضه بر قرآن کریم، روایات قطعی، معیار عقل، شأن و جایگاه معصوم و در نهایت مسلمات تاریخی، صحت و سقم آن بررسی شود تا مراد حقیقی معصوم که همان یکسانی زن و مرد در ابعاد انسانی و شخصیتی است، مکشوف گردد.
خلاصه ماشینی:
"همچنین در وصیتی طولانی از حضرت ایشان آمده که شما را از تصدیق زنان بر حذر می دارم چه آن ها مسبب خروج پدرتان (آدم ) از بهشت اند که او را آماج تیرهای دنیا قرار دارند (تمیمیمغربی، ١٣٨٥ق : ٣٥٢/١) و طاعت زنان را نشانه جهل و نادانی دانسته که اطاعت از آنان شیوه ی احمقان و پیروی از آنان عامل انحراف هوشمندان و عقلاء است (آمدی، ١٣٦٦ش : ٤٠٨)، و در برخی سخنان ، اطاعت از زنان را پشیمانی بیان فرموده (کلینی، همان ؛ حرعاملی، ١٤٩٥ق : ١٣٠/١٤) و مردان مطیع زنان را نفرین شده میخواند (کلینی، همان ) و در دو مورد نیز به موارد اطاعت اشاره شده مانند عدم اطاعت در پوشیدن لباس نازک، رفتن به حمام و عروسی و عزادای (کلینی، همان ؛ صدوق ، ١٤١٣ق : ١١٥/١) که در روایت وارده از امام صادق (ع ) افرادی چون علیبن ابراهیم ، نوفلی و سکونی به چشم می خورند (کلینی، همان )، و در روایتی مرفوع افرادی چون محمدبن یحیی، محمدبن حسین ، عمروبن عثمان ، مطلب بن زیاد چنین حدیثی را نقل کرده اند (کلینی، همان ).
(354 در بررسی راویان این دو روایت باید گفت ؛ جعفربن محمدبن احمدبن عیسی و یعقوب کوفی و جعفربن محمد نوفلی مجهول الحال هستند، در مورد موسیبنعبید نیز علیرغم وجود روایتی بر توثیق وی ولی عدالت وی مورد تأمل دانسته اند(رک: خویی، ١٤١٣ق : ٧٠/٢٠؛ بروجردی، ١٤١٠ق : ١/ ٣٦٤)، جابر جعفی نیز مورد اختلاف است ، برخی او را ثقه (ابن غضائری، همان : ١١٠) و برخی او را مختلط (نجاشی، ١٤١٦ق : ١٢٨) ضعیف (طوسی، ١٤١٧ق : ٢٩٩) دانسته اند، احمدبن حسین بن سعید نیز با لفظ غال (نجاشی، همان : ٧٧؛ طوسی، همان : ٦٥) جرح شده ولی ابن داود وی را سالم میداند (همان : ٢٢٨)، عمرو بن ابی مقدام نیز مورد اختلاف است (علامه حلی، ١٤١٧ق : ٢١٢) بنا بر این مشخص میشود سند از صحت کافی و لازم برخوردار نیست و لذا باید با توجه به متن و دیگر ملاکهای بررسی و نقد حدیث در مورد آن به داوری نشست ."