چکیده:
انتقاد سازنده از موضوعات مهمی است که سخت مورد توجه اسلام قرار گرفته است. اهمیت نقد سازنده بدین سبب است که این مقوله، عاملی اساسی و کلیدی برای رشد و تعالی فرد و جامعه محسوب میشود و تحقق نشاط در جامعه و شکل گیری یک جامعه سالم در گرو وجود گفتمان انتقادی سازنده است. هر چند پژوهش های پرشماری در حوزه ادبیات انتقادی صورت گرفته است اما هیچکدام از آنها کتاب شریف نهجالبلاغه را به صورت ویژه مطمح نظر قرار نداده و اصول انتقاد سازنده را نجسته اند. این مقاله که با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع اسنادی و کتابخانه ای سامان یافته، موارد ذیل را به عنوان مهمترین اصول انتقاد سازنده از منظر نهجالبلاغه به بحث نهاده است: مقدم داشتن انتقاد از خویشتن، بیان شایستگی ها، تعیین بایسته ها، ریشه یابی ضعفها، تکیه بر استدلال منطقی، اتخاذ شیوه بیانی مناسب، ارائه معیار، پرهیز از افراط در توبیخ.
خلاصه ماشینی:
"»: «و آن که به زشتیهای مردم نگرد و آن را ناپسند انگارد سپس چنان زشتی را برای خود روا دارد نادانی است و چون و چرایی در نادانی او نیست » (شریف رضی، ١٣٧٨: ٤٢٣) امام حسین (ع ) نیز در کلام گهربار خود میفرمایند: «ومن دلائل العالم انتقاده لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر» (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٧٥: ١١٩): از نشانه های عالم آن است که گفتار و کردار خویش را نقد کند و به تمام ریزه کاریهای امور، آگاهی و شناخت پیدا نماید.
خوارج معتقد بودند، هر کس مرتکب هر گناه کبیره ای شود کافر میشود و کافر واجب القتل است و پذیرش حکمیت را از سوی حضرت گناه میدانستند و بر طبق آن به خود اجازه میدادند که بر هر یک از اصحاب علی(ع )دست یابند او را به قتل رسانند، امام در پاسخ شبهه آنان به سیره ی پیامبر(ص ) استناد فرمودند: «فإن أبیتم أن تزعموا إلا أنی أخطأت وضللت فلم تضلون عامۀ أمۀ محمد ص بضلالی وتأخذونهم بخطائی وتکفرونهم بذنوبی سیوفکم علی عواتقکم تضعونها مواضع البرء والسقم وتخلطون من أذنب بمن لم یذنب وقد علمتم أن رسول الله ص رجم الزانی ثم صلی علیه ثم ورثه أهله وقتل القاتل و ورث میراثه أهله وقطع السارق وجلد الزانی غیر المحصن ثم قسم علیهما من الفیء ونکحا المسلمات فأخذهم رسول الله ص بذنوبهم وأقام حق الله فیهم ولم یمنعهم سهمهم من الإسلام ولم یخرج أسماءهم من بین أهله » «پس اگر به گمان خود جز این نپذیرید که من خطا کردم ، و گمراه گشتم ، چرا همه امت محمد(ص ) را به گمراهی من گمراه میپندارید، و خطای مرا به حساب آنان میگذارید؟ و به خاطر گناهانی که من کرده ام ایشان را کافر میشمارید؟ شمشیرهاتان بر گردن ، به جا و نا به جا فرود میآرید، و گناهکار را با بیگناه میآمیزید و یکیشان میانگارید."