چکیده:
بحث آرمان شهر که از بحث های بسیار ارزنده و مهم در اندیشه سیاسی است، دارایکارویژه های مختلف است. ملاصدرا از سازوکار آرمان شهر برای انتقاد از وضع سیاسیموجود و ارائه الگوی جایگزین بهره می برد. در آرمان شهر صدرا، شهروند و قانون ازاهمیت فراوانی برخوردارند و جامعه بدون وجود هر یک از آنها تحقق نمی یابد؛ اما مهم تراز آنها دستگاه اجرایی است. از نظر صدرا شهر آرمانی شهری است که در آن نبی، امام یافقیه حاکم باشد. در این شهر، افزون بر امتیازات و ویژگی های دیگری که وجود دارد،ظاهر و باطن عالم به هماهنگی می رسند و انسان با زیستن در چنین جامعه ای در مسیریکه آفرینش برای او تعیین کرده است، قرار می گیرد و سعادت او رقم می خورد.بحث آرمانشهر که از بحثهای بسیار ارزنده و مهم در اندیشه سیاسی است، دارای کارویژههای مختلف است. ملاصدرا از سازوکار آرمانشهر برای انتقاد از وضع سیاسی موجود و ارائه الگوی جایگزین بهره میبرد. در آرمانشهر صدرا، شهروند و قانون از اهمیت فراوانی برخوردارند و جامعه بدون وجود هر یک از آنها تحقق نمییابد؛ اما مهمتر از آنها دستگاه اجرایی است. از نظر صدرا شهر آرمانی شهری است که در آن نبی، امام یا فقیه حاکم باشد. در این شهر، افزون بر امتیازات و ویژگیهای دیگری که وجود دارد، ظاهر و باطن عالم به هماهنگی میرسند و انسان با زیستن در چنین جامعهای در مسیری که آفرینش برای او تعیین کرده است، قرار میگیرد و سعادت او رقم میخورد.
خلاصه ماشینی:
"از نظر ملاصدرا فیلسوف این جامعیت را ندارد؛ او در بهترین حالت قوه عقلانی خود را به فعلیت میرساند؛ درحالیکه نبی علاوه بر اکمال هر دو جزء نظری و عملی قوه ناطقه خود به اکمال قوه متخیله خود نیز میپردازد؛ بنابراین جامعیتی را که نبی دارد فیلسوف ندارد و ازاینرو هر نبی فیلسوف است؛ اما هر فیلسوف لزوما نبی نیست (همان، ص493).
به هر روی، اگر بخواهیم یک تعریف جامعی از دیدگاه ملاصدرا ارائه کنیم، باید بگوییم از منظر او ولایت همان قابلیت اتصال به عالم غیب است که وقتی برای انسان حاصل شد علم و فنا نیز حاصل میگردد.
حال که امامت و نبوت به لحاظ ماهیت عین هماند و نبوت پایان یافته و امامت ادامه دارد، میتوان نتیجه گرفت که امامت همان نبوت است؛ چراکه به لحاظ ماهیت با آن تفاوتی ندارد و ازاینرو تمامی احکام (بهجز احکامی که استثنا شده مانند رسالت) آن از جمله حکومتکردن را دارد؛ ازاینرو صدرا خاطرنشان میکند که امام مانند نبی ولایت مطلقه دارد.
«فیجب أن لا تنقطع الإمامة التی هی و النبوة حقیقة واحدة بالذات متغایرة بالاعتبار» (همان، ص500) بنابراین میتوان چنین نتیجهگیری کرد که از نظر صدرا حکومت در درجه اول به نبی تعلق دارد و اگر نبی وجود نداشته باشد، ولی یا امام به دلیل برخورداری از جوهره نبوت باید اداره زندگی مردم را به لحاظ دینی و دنیایی به عهده گیرد و بدینسان همسانی و هماهنگی لازم بین ظاهر و باطن عالم به وجود آید.
بنابراین برنامة صدرا یک برنامه عقلانی است؛ چراکه هدف رسیدن به خداست و برنامههایی که تدارک دیده شده متناسب با این هدف است و آنانی که بدون توجه به این دقیقه خرده میگیرند، باید خودشان در شیوه خود تجدید نظر نمایند (همو، 1380، ص240)."