چکیده:
رویکرد اندیشمندان معتزله در فهم متون دینی و تفسیر آیات قرآن، عقلی است. این مقاله با روش «توصیفی ـ تحلیلی» به بررسی معنا و مبنای عقلگرایی معتزله در تفسیر قرآن میپردازد. مقصود از «عقلگرایی معتزله در تفسیر» آن است که اولا، در فهم و تفسیر قرآن، عقل مقدم بر دیگر ادله و حایز رتبة اول است. ثانیا، صحت بیانات شرعی و فهم مراد آنها محتاج به ادلة عقلی است. برایناساس، معتزله ظاهرگرایی در فهم متون دینی و قرآن را مردود دانستهاند و بر جایگاه محوری عقل و مدرکات عقلی در تفسیر قرآن تاکید دارند. آنان بشری بودن وضع و مواضعه در زبان و شناخت اوصاف توحید و عدل الهی را شرط دریافت قصد متکلم در معارف دینی برشمردهاند. پایههای عقلگرایی اعتزالی در تفسیر عبارت است از: حادث بودن قرآن، تفسیرپذیری قرآن، ارشادی و تاکیدی بودن بیانات قرآنی در توحید و عدل، و سازگاری حکم عقل با خطابات قرآنی.
خلاصه ماشینی:
2. در محور سوم، این مقاله به دنبال بررسی مبانی تفسیری معتزله نیست، بلکه درصدد است آنچه را پایة اتخاذ رویکرد عقلی معتزله در فهم قرآن و مایة عقلگرایی آنان در تفسیر شده، آشکار سازد؛ یعنی به اموری خواهد پرداخت که آگاهی از آنها وجه عقلگراییشان را در فهم و تفسیر آیات قرآن روشن میکند، و اینکه چرا آنان نصگرایی یا رویکردهای دیگر را نپذیرفتهاند.
وابستگی فهم متون دینی به اصول عقلی مؤلفة دیگری که عقلگرایی معتزله در تفسیر را تصویر میکند، «وابستگی متون دینی به اصول عقلی» است، بهگونهای که از نظر آنان، صدق و وجه دلالت این متون بدون دلیل عقلی ثابت نمیشود؛ بدین معنا که وقتی درستی و مقصود بیان شرعی و خطابات قرآنی قابل درک و مدلول آنها قابل تمسک است که قبلا یک دسته گزارههای عقلی تصدیق شده دربارة خدا را پذیرفته باشیم.
پس، از نظر او، قرآن و سنت در صحت دلالت خود بر عقل مبتنی هستند؛ زیرا درستی شناخت هرچیز از دریچة کتاب و سنت بر این اصل مبتنی است که خدای متعال دارای صفتی است که با وجود آن، کار قبیح را اختیار نمیکند و این اصل فقط با عقل دانسته و درک میشود، و زمانی که امکان چنین شناختی از ناحیة عقل نسبت به خدا باشد، میتوان از خبر سایر منابع (کتاب و سنت) کسب آگاهی کرد (و بدانها به عنوان معرفت دینی تمسک جست) (همو، بیتا، ج 4، ص 173).