خلاصه ماشینی:
"در جهت ایجاد این پیوند، از یک سو و از سوی دیگر در جهت تأمین امنیت کشورهای اروپای غربی به عنوان جبهه مقدم برخورد با تهاجم شوروی، ایجاد یک پیمان دفاعی با اروپا ضروری به نظر میرسید، که در نهایت حوادث متعتتی بویژه وقوع کودتای طرفدار شوروی در چکسلواکی(1948)و محاصره برلین (سپتامبر 1948)زمینههای لازم برای پیدایی پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو)را در سال 1949 فراهم آورد.
بدین ترتیب آمریکا به عنوان یک امپراتوری نو پا، از طریق نهادینه کردن روابط میان دولتهای بلازده اروپایی(بعد از جنگ جهانی دوم)با نهادهای اقتصادی(بویژه طرح مارشال و در راستای آن ایجاد سازمان همکاری اقتصادی اروپا * و سازمان همکاری و توسعه اقتصادی ** )و تاسیسات نظام(ناتو)، از یکسو کشورهای اروپایی را در تار و پود محکم (1)-ناصر ثقفی عامری، «نظام امنیتی اروپای غربی در ارتباط با وحدت اروپا در سال 1992»، مجله سیاست خارجی، سال سوم، شماره 4(دی-اسفند 1368)، صفحه 632.
بطور کلی میتوان چهار انگیزه مهم را برای اقدام اروپا بعد از جنگ جهانی دوم در جهت همگرایی، مطرح نمود: 1-تمایل به عدم تکرار درگیریها میان فرانسه و آلمان که به مدت سه نسل مانع از صلح و آرامش در اروپا شده بود و این مهم فقط در قالب وحدت منطقهای فراهم میشد.
گر چه دخالت شوروی در چکسلواکی باعث پیدایی پیمان بروکسل(1948)در میان دولتهای اروپایی شد، اما در نهایت محاصره برلن(1948)و نیز اولین انفجار اتمی شوروی سبب شد که اروپا در قلب پیمان آتلانتیک شمالی(معاهده واشنگتن 4 آوریل 1949)خود را زیر چتر حمایت اتمی آمریکا قرار دهد و رهبری آمریکا را بپذیرد، گر چه این چتر همیشه برای اروپا نامطمئن بوده است."