چکیده:
پس از یازده سپتامبر، دکترین تغییر رژیم برای حذف حکومتهای چالشساز هژمونی، در کانون راهبرد نوین امنیت ملی آمریکا قرار گرفت. نومحافظهکاران در سیاست خارجی، بر راهبرد تغییر رژیمهای چالشگر، تمرکز کردند. گام نخست، افغانستان را دربرگرفت. این پژوهش، با درنظرگرفتن اهمیت راهبردی یورش نظامی به همسایهی ایران، در جستوجوی پاسخ این پرسش برمی آید که دانشگاهیان ایران ، چه دیدگاهی در این زمینه داشتهاند. بنابراین، با محدودسازی حوزهی پژوهش به مقایسهی نوشتارهای سه آمریکاپژوه، فرضیهی نوشتار (جنبههای دوگانهی نظامی و غیرنظامی یورش آمریکا به افغانستان در راستای حذف دولت فرومانده و ایجاد دولت سرمشق) را بررسی می نماید.
خلاصه ماشینی:
در نظر مقامات آمريکايي ، نبردي کـه بـر محـور مبـارزه بـا تروريسـم آغـاز شـده ، از ويژگي هـايي برخـوردار اسـت ؛ جنگـي طـولاني کـه در آن توانـايي دشـمن ، مشـخص نيســت و نــابودي گــروه هــاي تروريســتي (القاعده و طالبــان ) کــه بــه گفتــه ي آمريکــا در پنجاه کشور جهـان شـبکه داشـتند، بـه سـتاره ي قطبـي سياسـت ايـن دولـت در هـزاره ي جديــد تبــديل شــد (محمــودي ، ١٣٨٧: ١١١)، هــم چنــين ســازمان ملــل طــي دو قطــع نامــه ي ١٣٦٨ (١٢ســپتامبر ٢٠٠١ م) و قطــع نامــه ي ١٣٧٣ (٢٤ســپتامبر٢٠٠١ م) اقدامات تروريستي را بـه عنـوان حملـه ي مسـلحانه ، شناسـايي نمـود و مجـوز توسـل بـه زور براي دفـاع از خـود را بـه آمريکـا اعطـا کـرد (بيگـدلي ، ١٣٨٦: ٣٠).
حرکت هاي يک جانبه گرايانـه کـه بـه نيـت تثبيـت موقعيـت هژمونيـک آمريکـا در جهـان رخ داد، نتيجــه ي افکــاري بــود کــه در اســتراتژي سياســت خــارجي نومحافظــه کــاران مــي گنجيــد (دهشــيار،١٣٨٣، ١٥٨)؛ يعنــي ، اگرچــه تهــاجم بــه ســرزمين هــاي ديگــر (افغانستان و عراق ) با روش هـاي نظـامي شـکل گرفتـه اسـت ، امـا، حرکـت هـاي مزبـور در «معمـاري اهـداف ليبراليسـتي » ايـن دولـت در هـزاره ي جديـد ريشـه دارد (دهشـيار، ١٣٨٧: ١٠١).
(28-27 :1387 دکترين بوش بر خـلاف سـنت تـاريخي حـاکم بـر سياسـت خـارجي آمريکـا کـه در طول بيش از دويست سال مبناي عملکـرد فرامـرزي ايـن کشـور بـوده اسـت ، بـه نفـي سياسـت تـوازن قـوا پرداخـت ؛ يعنـي ، شـرايط جهـاني ايـن امکـان را بـراي اولـين بـار آمــاده نمــوده اســت کــه آمريکــا بتوانــد بســتر ضــروري بــراي جهــاني شــدن ارزش هــاي ليبــرال را فــراهم آورد (دهشــيار، ١٣٨٧: ١٠٧).