چکیده:
در قسمت اول این مقاله سعی شده تا ارتباط بین توسعه و تعلیم و تربیت بطور مختصر
روشن شود و سپس به مسأله مهاجرت به طور کلی و مهاجرت متخصصان یا فرار مغزها در
کشورهای در حال توسعه بطور خاص پرداخته خواهد شد.آنگه علل مختلف فرار مغزها بر
شمرده شده و یکی از مهمترین عوامل آن، که شاید ریشه عوامل دیگر نیز هست،
یعنی"نامناسب بودن نظام آموزشی در کشورهای جهان سوم"مورد بحث و بررسی قرار گرفته، و
در بخش پایانی بطور اختصار به راههای جلوگیری از فرار مغزها (متخصصان)اشاره گردیده
است.
خلاصه ماشینی:
"4-مراکز مهمی برای آزمایشهای مهم باشند 6 " با توجه به این مطالب در مییابیم که تربیت نیروی انسانی متخصص و تحصیل کرده خودی(مغزها)برای توسعه کشورهای جهان سوم یک ضرورت است، و این کار نیز برنامه ریزی و بودجه فراوانی را میطلبد(بویژه در مقطع دانشگاهی)، اما آیا صرف اختصاص بودجه کلان و تربیت نیرو، کافی است؟یا این تلاشها و صرف هزینهها هنگامی میتواند بازده مطلوبی داشته باشد که هر کشوری متناسب با موقعیت خاص و ساختار ویژه اقتصادی خود نظام آموزشی را طراحی و اجرا نماید؟مسلما اگر نظام آموزشی مناسب برای کشوری وجود نداشته باشد نه تنها نتیجه آموزش به سود کشور نخواهد بود، بلکه ممکن است زیانهای جبران ناپذیری را نیز به دنبال داشته باشد که یکی از پیامدهای منفی آن"فرار مغزها"از کشور خواهد بود.
البته راههای جلوگیری از مهاجرت مغزها به همین موارد(موارد زیر)منحصر نیست و راههای دیگری نیز وجود دارد که برای نمونه فهرست دیدگاههای آقای هاربیسون را از کتاب منابع 24 نیروی انسانی ترجمه میکنیم: 1-حمایت از نیروهای مستعد و خلاق و بهرهمند کردن آنان از مزایا و شئونات بیشتر و بهتر 2-تمرکز تسهیلات و وسایل لازم و نیروهای انسانی در تحقیقات علمی و طرحهای ملی و توسعه فرهنگی 3-تعیین راههای توسعه ملی بطور روشن و صریح 4-تعیین محدوده تحقیقات علمی 5-تعیین محدوده انتخاب تکنولوژی 6-تعیین میزان نیاز به متخصصان 7-تنظیم برنامههای آموزشی بر اساس نیاز جامعه و با توجه به زمینههای کاری موجود در کشور باید توجه داشت که اگر چه آقای هاربیسون هفت عامل مهم را بر میشمارد اما بیشتر موارد ذکر شده، مستقیم و یا غیر مستقیم به نظام آموزش مناسب(مورد هفتم)بر میگردد."