چکیده:
با سقوط ایلخانان مغول، ایران عرصه درگیری های سیاسی میان قدرت های مختلفی شد. قراقویونلوها یکی از قبایل مهمی بودند که توانستند در این آشفتگی خود را برکشیده و با کنار زدن آل جلایر یک حکومت با ویژگی اتحادیه قبایلی پی ریزی کنند. با دقت در نحوه شکل گیری و جغرافیای توسعه یابی و یا گسترش قراقویونلوها مشاهده می شود که شروع این حکومت از مناطق کردنشین بوده است و از این رو برخورد آنها با کردها ناگزیر بود. در این میان هر امیر کرد تحت تاثیر جغرافیای قلمرو و نزدیکی یا دوری به مرکز دولت ها به صورت مستقل با دول یاد شده ارتباط برقرار می کرد ولی در مجموع تلاش آنها حفظ استقلال در قلمرو موروثی خویش با اظهار اطاعت ظاهری از قدرت های بود. هدف اصلی این مقاله روشن ساختن نحوه تعاملات قبایل کرد با حکومت قراقویونلوها است. اینکه قبایل کرد و قراقویونلوها چگونه به این تعاملات می نگریستند؟ با توجه به حضور همزمان این حکومت با آق قویونلو، کردها کدامیک را ترجیح دادند؟در این تعاملات مذهب چه جایگاهی در سیاست های قراقویونلوها و نحوه برخورد با امرای کرد داشت؟ بررسی دلایل و منطق تاریخی زمینه پژوهشی مهمی در تاریخ مناسبات سیاسی میان قبیله ای روزگار محسوب می شود و این مقاله در صدد روشن ساختن آن خواهد بود. به نظر می رسد که قبایل کرد توانستند ارتباط حسنه ای را با قراقویونلوها برقرار کرده و مذهب و اعتقادات دینی آنها در این روابط تاثیری قابل ملاحظه ای نداشته است.
خلاصه ماشینی:
"تا سال ٨١٢ق قرایوسف توانسته بود با شکست دادن سپاه ابوبکر میرزا و میرانشاه تیموری یکی از مهمترین رقبای سیاسی خود را از سر راه کنار بزند بابدست آوردن این موفقیت چشمگیر او با فراغ خاطر در مرزهای شرقی به دنبال درخواست کمک حاکم ماردین ، به جلگه موش رفت و همراه با ملک شمس الدین حکمران بدلیس و برخی امرای کرد درشهر(آمد) شکست سختی بر قراعثمان وارد کرد و ماردین را به قلمرو خود افزود.
در همان سال شیخ حسن که حاکم ارزنجان بعد از مرگ طهرتن بود، پس از چهل و پنج روز محاصره تسلیم شد و از این زمان ارزنجان هم که هم مرز عثمانی بود و در شمال مناطق تحت حکومت آق قویونلوها واقع بود به تصرف قراقویونلوها درآمد و قرایوسف اداره آن را به وزیر خود ناصرالدین پیرعمر سپرد.
سلطان احمد جلایر در سال ٨١٣ق از بغداد عازم تبریز شد، در نواحی همدان کردان آن مناطق را تحت امر خود در آورد و تبریز را تصرف کرد و اما با بازگشت قرایوسف از ارزنجان در طی جنگی دچار هزیمت گردید و این نقطه پایانی برای حضور حاکمان آل جلایر در منطقه شد(سمرقندی،١٣٨٣: ٢/١٣٩).
پیرعمر برای دفاع از خود در برابر خشم قراعثمان از امیرقرایوسف قراقویونلو درخواست کمک کرد و قرایوسف در جواب درخواست پیرعمر بیست هزار سوار تحت امر امرای بزرگی چون بابا حاجی بیگ گاورودی، بایزید آئین لو و امیر الیاس حاجی لو را به جانب ارزنجان فرستاد که برادرزاده قراعثمان حاکم قلعه کیغی بود و ورود این سپاه بزرگ را به قراعثمان خبر داد."