چکیده:
پژوهشهای بلاغی در زبان عربی، که به برکت نزول قرآن کریم پس از مباحث صرفی و نحوی در جهان اسلام گسترش یافت، دیرینهای بس افتخارآمیز دارد. پژوهشندگان مسلمان فراوانی در فنون گوناگون بلاغت آثار سترگی را به جامعة بشری ارزانی داشتند. اما کاستیهای قابل توجهی در بلاغت سنتی، ازجمله رویکرد «جملهمحور»، زمینه را برای اندیشمندان غربی فراهم کرد تا با رویکرد «متنمحور» برای درک زیباییهای تمامیت متن، به جای جملههای منفرد، در رفع کاستیهای آن، به توفیق تأسیس دانش سبکشناسی نو نایل شوند. اما آیا در کار بلاغیهای سنتی رهیافتهایی هست که به دستاوردهای سبکشناسی نو گره خورد و در پرتو آنها بازخوانی شود؟ یا مقولة «گسست علمی» (القطیعة المعرفیة) هیچ وفاقی را میان این دو مشرب برنمیتابد؟ فی البلاغة العربیة والأسلوبیات اللسانیة؛ آفاق جدیدة اثر ارزشمندی از سعد عبد العزیز مصلوح است که در آن به اثبات امکان بازخوانی متون بلاغت سنتی در پرتو سبکشناسی زبانشناختی پرداخته است. بررسی انتقادی کتاب مزبور با روش تحلیلی ـ توصیفی و میزان توفیق آن به منزلة کتاب درسی در دروس علوم بلاغی و سبکشناسی مقاطع تحصیلات تکمیلی گروههای عربی کشور دستمایة نگارش این مقاله است.
Rhetorical Studies in Arabic literature have been developed by Holly Quran، aftermorphological and syntactic Studies in the Muslim world.
Many Muslim scholars believe that the value of this rhetorical query is not less than syntactic studies for understanding the Qur'anic points. By this point of view they offered many studies in this field.
But some big shortcomings like their focos on sintacs of the sentence mad western scholars to begin some niew ways in rhetorics studies by focosing on the field of text instead of sentence، which had switched to stablishing stylistics studies.
The big question now is searchig for any relationship between clacical rhethorics and modern stylistics.
In this study we have a look on the book of Professor Saad Maslooh to know if he had succed in this relationship.
خلاصه ماشینی:
بررسی و نقد کتاب فی البلاغه العربیه والأسلوبیات اللسانیه؛ آفاق جدیده محمد خاقانی اصفهانی چکیده پژوهشهای بلاغی در زبان عربی، که به برکت نزول قرآن کریم پس از مباحث صرفی و نحوی در جهان اسلام گسترش یافت، دیرینهای بس افتخارآمیز دارد.
اما آیا در کار بلاغیهای سنتی رهیافتهایی هست که به دستاوردهای سبکشناسی نو گره خورد و در پرتو آنها بازخوانی شود؟ یا مقوله «گسست علمی» (القطیعه المعرفیه) هیچ وفاقی را میان این دو مشرب برنمیتابد؟ فی البلاغه العربیه والأسلوبیات اللسانیه؛ آفاق جدیده اثر ارزشمندی از سعد عبد العزیز مصلوح است که در آن به اثبات امکان بازخوانی متون بلاغت سنتی در پرتو سبکشناسی زبانشناختی پرداخته است.
اگرچه محتوای ارزشمند برخی مباحث میتواند آن را به سطح یکی از منابع اصلی دروس مزبور ارتقا دهد، اما چون نگارش این کتاب با اهداف پژوهشی و نه آموزشی صورت گرفته است، لحاظ آن به شکل منبع اصلی نیازمند بازتألیف است.
به نظر شوقی ضیف منتقدان سکاکی بهحق این پرسش اساسی را مطرح کردهاند که بالاخره بلاغت علم است یا هنر؟ در میان منتقدان تقسیم سهگانه سکاکی از ابواب علم بلاغت، به کتاب مراغی، تاریخ علوم البلاغه والتعریف برجالها، هم اشاره شده است.
مهمترین دغدغه پژوهشی این بخش بررسی بلاغت رتبه از منظر زبانشناسی مقابلهای میان زبانهای مزبور است و به شکل کاربردی رتبه ارکان جمله با ارائه مثالهای متعدد از سه زبان مزبور بهویژه مثالهای قرآنی تحلیل شده است.
مهمترین دغدغه پژوهشی این مبحث بررسی بلاغت رتبه از منظر زبانشناسی مقابلهای میان زبانهای مزبور است، و به شکل کاربردی رتبه ارکان جمله با ارائه مثالهای متعدد از سه زبان مزبور بهویژه مثالهای قرآنی تحلیل شده است.