چکیده:
یکی از پربسامدترین موضوعاتی که در حکایتپردازی متون صوفیه دیده میشود، حکایاتی است که دربارۀ کرامات عرفا نوشته شده است. نخستین گام برای مطالعۀ این حکایتها ارائۀ طبقهبندی موضوعیـ بسامدی حکایات با حداکثر میزان شمول آنهاست. در متون صوفیانهای که به زبان فارسی نوشته شدهاند، مطلبی تحت عنوان طبقهبندی کرامات به صورت جامع و علمی وجود ندارد و تنها هنگام بیان کرامات اولیا، انواعی از آن برشمرده شده است. حاصل پژوهشهای مؤلف در این زمینه، این است که حکایات حاوی کرامات عرفا در متون منثور صوفیانه تا قرن هفت در 21 دستۀ کلی و 15 شاخۀ فرعی جای میگیرند. پربسامدترین موضوع در حکایات کرامات به «اطلاع بر غیب» و کمبسامدترین موضوع به «بر هوا رفتن جنازه» اختصاص دارد.
One of the most frequent topics in discourse on Sufism is presumed to be stories about Kerāmāts of Sufis. The first step for reading these stories is presenting a classification based on theme and frequency of stories. Persian texts on Sufism do not seem to include any comprehensive and scientific category of Kerāmāts (Sufis Extraordinary Actions). Instead، these texts are found to introduce some limited types of Kerāmāts. The findings of this study reveal that stories about Kerāmāts of mystics in discourse on Sufism، written up to the 7th century AH، can be categorized into 21 groups and 15 subgroups. While the most frequent theme in these stories was found to be “knowledge of unseen”، the least common appeared to be “corpse walking on air”.
خلاصه ماشینی:
»(ص ٦٣٠) از معاصران هم ، قاسم غنی در جلد دوم کتاب تاریخ تصوف ، مبحث انـواع کرامـات را شروع می کند، اما به علت اینکه آن را بسیار مفصـل مـی دانـد، از ادامـۀ آن منصـرف می شود، ولی در این میان به غالب انواع کرامات اشاره می کند: «اگر بخواهیم انواع و اقسام کرامات و خوارق عادات منسوب به اولیا را در اینجا ذکر کنیم ، شاید چند مجلد کفایت نکند، زیرا در هر نوعی از انواع کرامات ، هزاران قصه است از قبیل راه رفتن بر روی دریا و طیران در آسمان ، و باراندن باران ، و حضـور در جاهـای مختلف در یک آن ، و معالجۀ بیماران با نگاه یا با نفس و زنده کردن اموات و دست آموز کردن و مطیع ساختن حیوانات درنده از قبیل شیر و پلنگ ، و علـم بـه حـوادث آینـده و اخبار به آن ، و ناتوان ساختن یا کشتن اشخاص با یک کلمه و یا یک حرکت ، و مکالمـۀ با حیوانات یا نباتات ، و خاک را به طلا یا احجار کریمه مبدل ساختن ، و خـوراک و آب حاضر ساختن بدون اسباب ظاهری و اطلاع و اشراف بـر خـواطر و نیـات اشـخاص و تصرف در فکر و ارادٔە دیگران و غیره که برای صوفی که قایل به قوانین طبیعـی نیسـت ، تمام این خوارق عادات و بر هم زدن نوامیس طبیعی ، شدنی و قابل قبول اسـت .