چکیده:
در پژوهش حاضر به بررسی اثرات پویای حجم کل بدهی ها بر بخش حقیقی اقتصاد ایران طی دوره زمانی ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۰ و ارزیابی آن به عنوان سازوکار هشداردهنده وقوع بحران مالی پرداخته شده است. به منظور بررسی اهداف و آزمون فرضیات، از برآورد الگوی اقتصادسنجی خودرگرسیون برداری بیزی و همچنین شبیه سازی سناریوهایی نظیر کاهش حجم کل بدهی ها تا نزدیکی صفر یا نصف مقدار اولیه و افزایش حجم کل بدهی ها تا دو برابر استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد حجم کل بدهی ها بر بخش حقیقی اقتصاد ایران طی دوره مورد مطالعه اثرگذار بوده، به طوری که افزایش حجم کل بدهی ها در ابتدا از طریق ایجاد اعتبار و افزایش در عرضه نقدینگی سبب افزایش در رشد اقتصادی شده که می تواند اثر مثبت بر بخش حقیقی اقتصاد داشته باشد، اما به تدریج روند اثرگذاری این متغیر به دلیل تاثیر منفی که بر سرمایه گذاری ناخالص داخلی کشور می گذارد، تغییر پیدا می کند و اثرات منفی بر بخش حقیقی اقتصاد بر جای می گذارد، درحالی که بازخورد کمی از فعالیت های حقیقی اقتصادی بر حجم کل بدهی ها مشاهده شده است.
In this study the dynamic effects of the total debt on the real sector was analyzed during the period of 1981-2011. We use the non-classical econometric model BVAR and the simulation scenarios defined. We study the scenarios that reduce total debt to near zero، total liabilities decreased to half the initial value، and increased total debt to double in the Bayesian model. The results show that the total volume of debt had been affected on the real sector of the economy as an increase in total liabilities at first، through an create Account and increasing in the supply of credit and liquidity led to increase in economic growth where can have a positive effect on real output. Although، the influence of these variables has a negative impact on gross domestic investment and real sector of the economy.
خلاصه ماشینی:
اثرات پوياي حجم کل بدهي ها بر بخش حقيقي اقتصاد ايران : رهيافت بيزي رحيم دلالي اصفهاني * سيدکميل طيبي † مهشيد شاهچرا‡ احمدعلي رضايي § تاريخ دريافت : ۱۳۹۳/۰۲/۰۳ تاريخ پذيرش : ۱۳۹۳/۱۲/۰۴ ** چکيده در پژوهش حاضر به بررسي اثرات پوياي حجم کل بدهي ها بر بخش حقيقي اقتصاد ايران طي دوره زماني ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۰ و ارزيابي آن به عنوان سازوکار هشداردهنده وقوع بحران مالي پرداخته شده است .
يافته هاي پژوهش نشان مي دهد حجم کل بدهي ها بر بخش حقيقي اقتصاد ايران طي دوره مورد مطالعه اثرگذار بوده ، به طوري که افزايش حجم کل بدهي ها در ابتدا از طريق ايجاد اعتبار و افزايش در عرضه نقدينگي سبب افزايش در رشد اقتصادي شده که مي تواند اثر مثبت بر بخش حقيقي اقتصاد داشته باشد، اما به تدريج روند اثرگذاري اين متغير به دليل تأثير منفي که بر سرمايه گذاري ناخالص داخلي کشور مي گذارد، تغيير پيدا مي کند و اثرات منفي بر بخش حقيقي اقتصاد بر جاي مي گذارد، درحالي که بازخورد کمي از فعاليت هاي حقيقي اقتصادي بر حجم کل بدهي ها مشاهده شده است .
سپس ، با استفاده از فرايند شبيه سازي در مدل BVAR و تعريف سناريوهاي مختلف ، حجم کل بدهي ها را تغيير داده ، که با توجه به نتايج حاصل از اين روش مي توان بدهي را به عنوان يک سازوکار هشداردهنده پيش بيني وقوع بحران هاي مالي براي اقتصاد ايران ارزيابي کرد.