چکیده:
پدیده بیداری اسلامی با مفاهیم حاکم بر انقلاب اسلامی ایران ارتباط وثیقی دارد. به طوری که مفاهیمی نظیر استکبارستیزی، عدالتخواهی، استقلالخواهی، مردمباوری، دموکراسی و آزادیخواهی با رویکردی اسلامی و در چارچوب انگاره انقلاب اسلامی، در مقیاسی قابل توجه، دارای قابلیت انطباق بر انگاره حاکم بر تحولات موسوم به بیداری اسلامی است. این حد از انطباق علاوه بر خصوصیات ماهوی انگاره انقلاب اسلامی، بیش از هر چیز ناشی از تعامل این ساختار معنایی، طی سه دهه گذشته، با جوامع اسلامی به حساب میآید.
خلاصه ماشینی:
"مردم در این کشور با برگزاری تظاهرات گسترده در شهرهای مختلف، مخالفت خود را با نظام سیاسی حاکم اعلام کردند و متعاقب آن، حکومت زینالعابدین بن علی پس از 23 سال، سرنگون شد، رخدادی که از نگاه رسانههای بینالمللی به عنوان اعتراضی به وضعیت اقتصادی تونس، مورد توجه قرار گرفت؛ غافل از آنکه یکی از مهمترین و مؤثرترین احزاب مخالف در این کشور که بخش قابل توجهی از اعتراضات را سازماندهی کرده است، حزب اسلامی النهضه، شاخه اخوان المسلمین تونس است که چه در مشی حرکت خود و چه در مطالبات و آرمانها، متأثر از اسلامی است که محور گفتمان انقلاب اسلامی به شمار میآید.
(سایت الف،30/10/1389) وضعیتی که الغنوشی درباره آن سخن میگوید، در دیگر کشورهای عربی نیز مشاهده میشود؛ به طوری که پایبندی جنبشهای انقلابی و بازگشت به اسلام در مبارزه سیاسی، متأثر از وقوع و تداوم انقلاب اسلامی در ایران، نه تنها امر بدیع و شگفتانگیزی محسوب نمیشود، بلکه مورد انتظار نقشآفرینان منطقه نیز بوده است؛ چنانکه آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی، درباره شکلگیری ایرانی جدید در مصر با توجه به تحولات اخیر این کشور، هشدار میدهد.
اثرگذاری این انگاره بر تحولات دو سال اخیر (2011 و 2012) در جهان عرب هنگامی بیشتر قابل تشخیص خواهد بود که در ادامه این تحولات، ترجیح اسلام به عنوان محور اصلی معنابخش به هویت و مطالبات این جنبشها، ضدیت با نظام سلطه و دموکراسیخواهی مردمی مورد توجه قرار گیرد؛ اسلامی که در طول سه دهه گذشته متأثر از انقلاب ایران، به طور انکارناپذیری، توانسته است خود را یک نظام معنایی کارآمد و قابل رجوع، به مسلمانان و غیر مسلمانان معرفی کند."