چکیده:
داستان هوشنگ در شاهنامة فردوسی و تواریخ عربی روایت شده است ؛ تواریخی چون غررالسیر ثعـابی ، آثارالباقیة بیرونی ، البدء و التاریخ مقدسی و تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء حمزة اصفهانی که همگی به استفاده از خدای نامه ها و سیرالملوک ها در تدوین تاریخ پادشاهان ایران اذعان کرده اند. بنابراین ایـن متـون تنها بخش های بازماندة خدای نامه ها را در بر دارند. مقایسة روایات شاهنامة فردوسی با این تواریخ می تواند ابهامات موجود دربارة نوع ارتباط شاهنامه با خدای نامه ها را برطرف کند. فـزون متنیـت ژنـت رویکـردی است که به ارتباط متون و میزان برگرفتگی یکی از دیگری می پردازد. مفهـوم گشـتار در ایـن نـوع رابطـه تغییراتی است که در متن ب نسبت به متن الف روی می دهد. تقسیم روایت هوشنگ در متون مورد نظـر به گزاره ها و پیرفت ها و تحلیل آن ها بر مبنای فزون متنیت ژنت نشان دهندة آن است کـه ارتبـاط روایـت هوشنگ در شاهنامه با روایت این پادشاه پیشدادی در خدای نامه ها از نوع جایگشـت شعرسـازی اسـت . جایگشت سبکی نیز در روایت شاهنامه تاثیرگذار بوده است .
Houshang، second mythical king of Iran، is introduced as Pishdad in historical texts. He had the most important duties such as collecting water in ponds، ordering to hunt wild animals، clothes making، carpeting using animal''s Skin، and encouraging people to agriculture. Arabic historical texts are written in the early Islamic centuries narrating the stories of Persian kings. They were derived from Khodaynameh and then translated. Ferdowsi in Shahnameh has introduced Houshang as the second Persian king and has written on his actions. The analysis and comparison with other narratives based on the hypertextuality not only reveals the origins of these texts، but also shows the differences in narrative texts representing the fact that the texts have used Various versions of Khodaynameh.source of Ferdowsi and tha''alibi was not a common and work of tha''alibi is hypertext that history of tabari is its hypotext
خلاصه ماشینی:
"گزارة سوم شاهنامة فردوسی در این پیرفت با گزاره هـای نخسـت در متن ثعالبی و حمزة اصفهانی برابری دارد: شاهنامه غررالسیر البدء و التاریخ تاریخ ملوک الارض نخستین یکی گوهرآمدبه چنگ /به آتش زآهن جداکردسنگ هواول من استخرج الحدید (اونخستین کسی است که آهن استخراج کرد) _________ استخرج الحدید (اوآهن رااستخراج کرد) چو این کرده شد چارة آب ساخت /زدریا به هامونش اندر تباخت قدر المیاه فی مواضع المنافع (آبها را در مکان های سودمند گردآورد) هو الذی قدر المیاه (اوکسی است که آب ها را گردآورد) __________ به جوی و به کشت آب را راه کرد/به فر کیی رنج کوتاه کرد رسم لهم حفرالانهاروغرسالاشجار (به آن ها فرمان داد کندن جوی ها و بریدن درختان را) _________ __________ چراگاه مردم بدین برفزود/پراکندن تخم وکشت ودرود حض الناس علی الزرع والضرع (مردم رابه کشاورزی و حض الناس علی الزراعه و امر __________ دامپروری تشویق کرد) بالطحین (مردم را به کشاورزی تشویق کرد و آرد درست کردن را دستور داد) بورزید پس هر کسی نان خویش /برنجیدو بشناخت سامان خویش _______________ _________ _________ بدان ایزدی جاه و فر کیان /زنخچیر و گور و گوزن ژیان /جدا کرد گاو و خر و گوسفند/به ورز آورید آنچ بد سودمند امرهم بقتل السباع وذبح البقروالغنم و الاکل من لحومها و اتخاذ اللباس و الفرش من جلودها (به کشتن حیوانات وحشی و ذبح گاو و گوسفند و خوردن از گوشت آن ها و برگرفتن پوشاک و گستردنی از پوستشان فرمان داد) _________ امر الناس بقصد السباع و قتلها (مردم را به شکار حیوانات وحشی و کشتن آن ها فرمان داد) بدیشان بورزید و زیشان چرید/همی تاج راخویشتن پرورید ز پویندگان هرچه مویش نکوست /بکشت و به سر شان برآهیخت پوست /چو روباه و قاقم چو سنجاب نرم /چهارم سمور است کش موی گرم /بر این گونه از چرم پویندگان / بپوشید بالای گویندگان این پیرفت در شاهنامة فردوسی گسترده تر است ."