چکیده:
اکثر فقهای مذاهب اسلامی به صورت گذرا و با نهایت اختصار، اعلام حاکم و حضور مردم در اجرای کیفر را، به نحو وجوب یا استحباب مطلوب دانسته و به آیه دو سوره نور، روایات و بازدارندگی این عمل از ارتکاب جرایم ، استدلال نموده اند. آیه دو سوره نور با دو قید «طائفه» و «مومنین » اخص از مدعای موافقان است و روایات نیز هریک دارای قرینه ای میباشند که نمیتوان از آنها چنین مطلوبیتی را استفاده نمود و بازدارندگی دیدن صحنه مجازات در کاهش جرایم نیز ثابت نشده است . پس از رسیدن به حکم اولی موضوع ، بررسی آثار و پیامدهای این عمل در دنیای امروز نیز ضروری است که میتواند حتی در فرض قبول مطلوبیت ادعایی در شرع ، براساس مصالح ، مانع آن گردد. این مقاله با بازخوانی ادله در فقه مذاهب اسلامی به بررسی دقیق این موضوع پرداخته و با توجه به آثار و پیامدهای اجتماعی و سیاسی اجرای علنی مجازات و مقتضیات زمان ، در صدد است به حکم اولی و ثانوی این مسئله دست یابد
Most of Islamic jurisprudents from diverse schools of law، in a cursory way and with the utmost brevity، have considered the announcement of ruler and the presence of people at the scene of the implementation of punishment desirable counting it as necessary or recommended، relying on verse 2 of Sūrah al -Nūr، certain traditions and the nature of its deterrence of people from committing the same crime. Verse 2 of Sūrah al- Nūr، with two constraints of "group" and "believers"، is narrower than the proponents' claim and each of the narratives has a symmetry that the utility does not withdraw from them. And visiting the scenes of punishment for deterrence and crime reduction also has not been proven. After reaching the primary ruling of the subject، examining the effects and consequences of this operation is essential in today's world which can even in the assumption of accepting the claimed utility in the religion، on the basis of interests، prevent it. This paper، by reviewing evidence in Islamic jurisprudence، investigates the issue and according to the social and political effects of public punishment and temporal requirements، seeks to find the primary and secondary rulings in this regard.
خلاصه ماشینی:
"از نظر دلالی در این روایت چیزی نیست که دلالت بر وجوب و یا استحباب اعلام اجرای حد کند و فقط عده ای در مجلس حضور داشتند که امام نیز تأکید میفرماید که همین اشخاص کافیاند و دیگران را خبر نکنید، اما در مورد مسئله دعوت از مردم ممکن است از ظاهر روایت که امام میفرماید: در تاریکی صبح بیایید، کسی طلب دعوت استفاده نماید، ولی در جواب باید گفت : درست است که دعوت شده ، اما حضرت امر فرمود در تاریکی و در حالی که صورت خود را پوشانده اید، بیایید، آیا از این فهمیده میشود که حتما بیایید؟ یک وقت گفته میشود بیایید در حالی که صورتهای خود را پوشانده اید، اما یک وقت گفته میشود اگر خواستید بیایید با صورتهای پوشیده بیایید.
هشتم ؛ کلینی از علی بن ابراهیم از پدرش از عمرو بن عثمان از حسین بن خالد نقل میکند که گفت : از ابیالحسن (ع ) در مورد محصن که از حفره فرار کند، سؤال کردم که آیا برای اقامه حد بازگردانده میشود؟ امام فرمود: «بازگردانده میشود و نمیشود»، عرض کردم : چگونه ؟ فرمود: «اگر خودش اقرار کرده باشد و سپس از حفره فرار کند، بعد از آنکه چیزی از سن ها به او اصابت کرده باشد، بازگردانده نمیشود، ولی اگر بینه علیه او اقامه شده باشد و او انکار کند و سپس فرار کند، با خاری بازگردانده میشود، تا حد بر او جاری شود؛ زیرا ماعز بن مالک نزد رسول خدا به زنا اقرار کرد و پیامبر امر فرمود که او را رجم کنند و از حفره گریخت ، زبیر بن عوام با ساق شتر او را زد و او را انداخت ، مردم به او رسیدند و او را کشتند، سپس ماجرا را به پیامبر خبر دادند، پیامبر به آنها فرمود: چرا او را هنگامی که گریخت رها نکردید که برود؟ او خودش اقرار کرده بود»، سپس فرمود: «اگر علی حاضر بود، اشتباه نمیکردید»، و پیامبر دیه او را از بیت المال پرداخت نمود (حر عاملی، ١٤١٢ق ، ١٠١/٢٨)."