چکیده:
یکی از مهمترین اهداف هر نظام اقتصادی، دستیابی به تورم پایین و باثبات و رشد
اقتصادی مداوم میباشد. دستیابی به چنین هدفی، امکان بهبود استانداردهای زندگی را
فراهم میآورد. مقاله حاضر به بررسی رابطه بین تورم و رشد اقتصادی در ایران، طی
دوره٨٠-۱٣۴٠ میپردازد. مطالب در سه بخش ارائه میشود. در بخش اول (پس ازذکر مقدمه)
به بررسی دیدگاههای مختلف پیرامون موضوع و همچنین مطالعات انجام شده پرداخته و سپس
به ویژگیهای مدل مورد نظر اشاره خواهد شد. تحلیل اقتصاد کشور در قالب مدل مذکور
بخش آخر را میپوشاند.
خلاصه ماشینی:
"در تئوریهای رشد نیز دیدگاههای متفاوتی در مورد رابطه تورم و رشد اقتصادی ملاحظه میشود یکی دیدگاه سیدروسکی[1] میباشد که با کمک روش بهینهسازی رفتار عوامل اقتصادی و با در نظرگرفتن مانده حقیقی پول در تابع مطلوبیت، نشان داد که اثر تورم پولی بر رشد خنثی است.
به برخی ابعاد از این مطالعات اشاره میکنیم: دی گریگوریو (1992) در یک کار تجربی به بررسی رابطه بین تورم و رشد اقتصادی در 12 کشور آمریکای لاتین، طی دوره 1980 ـ 1950 پرداخته و نتیجه میگیرد که تورم بالا یکی از موانع اصلی رشد اقتصادی در طول دوره مورد بررسی بوده است.
نتایج حاکی از آن است که در بلندمدت یک رابطه مثبت بین رشد GDP و نرخ تورم برای هر چهار کشور مورد نظر وجود دارد.
بارو نیز از این متغیر برای بررسی اثرات تورم روی نرخ رشد GDP استفاده میکند و نتیجه میگیرد که نتایج همانند حالتی است که از تورم جاری به عنوان ابزار استفاده کردهایم.
تفسیر نتایج اصلیترین نتایج قابل حصول به صورت زیر هستند: 1ـ نتایج این مطالعه حاکی از آن است که یک درصد افزایش تورم باعث کاهش 002/0 درصد رشد اقتصادی در کوتاهمدت و 25/0 درصد در بلندمدت میشود.
همچنین برآورد ضرایب متغیرهای سطح اولیه تولید ناخالص داخلی و حاشیه نرخ ارز نشان میدهد که این متغیرها، هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت دارای تأثیر منفی بر رشد اقتصادی هستند.
نتایج مطالعات مربوط به متغیرهای ابزاری نیز بیانگر رابطه منفی بین تورم و استقلال بانک مرکزی است و این رابطه برای 16 کشور توسعه یافته طی دوره 88 ـ 1955 منفی بوده است."