چکیده:
هر چند رشد اقتصادی و عوامل موجد آن از دیرباز مورد توجه اقتصاددانان بوده ولی علیرغم مطالعات فراوان هنوز هم نسبت به عوامل موثر بر آن توافق حاصل نشده و هر محقق با توجه به شواهد و ذهنیت خویش الگویی را به عنوان مناسب ترین انتخاب، برآورد و تفسیر میکند. در این مقاله تلاش میشود تا با تعریف نااطمینانی در تابع رشد و با رویکردی موسوم به میانگین گیری بیزی، به تعیین عوامل مؤثر بر رشد قتصادی ایران پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
اینان بر اساس کار نافذ کورمندی و مگوایر٣ (١٩٨٥) عمل می کنند که وجه مشترک اکثر رگرسیون های رشد بین کشوری را خطی و مستقل بودن متغیرها از هم می دانند: (١) ݑ+௭ܼߚ+ܸߚ+ோܴߚ +ߙ = ܻ (Y محصول ناخالص داخلی سرانه و یا سهم سرمایه گذاری از آن ، R مجموعه متغیرهای همواره موجود در مدل m،V مجموعه متغیرهای مورد نظر محقق و Z برداری از حداکثر ٣ متغیرمنتخب از k متغیر معرفی شده در مطالعات قبلی است ) این مدل برای تمام ترکیب های ممکن Z برآورد، دامنه ی تغییرات تمام መߚ مشخص و کوچک ترین کران پایین و بزرگ ترین کران بالای این دامنه ها معین می شود.
میانگین وزنی برآورد کننده های ضریب مورد نظر ( መ̅୫୨ߚ) با وزن های متناسب با تابع درست نمایی (ω୫) عبارت است از: ߚመ̅୨=∑୫ୀଵω୫β୫୨ (2) ℓౣ ω୫= ∑ (3) సభℓ بدین ترتیب به مدل هایی با احتمال درست نمایی بیش تر (مورد حمایت بیش تر داده ها) وزن بزرگ تری منسوب می شود و همین طور برای واریانس : ߪതො୨=∑୫ୀଵω୫ෝσ୫୨ (4) حالت دوم : نرمال نبودن برآوردکننده : در این حالت ، میانگین وزنی احتمال های تجمعی (تا صفر) هر مدل ୫ߔ با همان وزن های قبلی (ω୫) به شکل زیر محاسبه می شود: ഥΦ=∑ୀଵω୫Φ୫ (5) اما چون احتمال درست نمایی ، به دلیل هم خطی دیگر نمی تواند نمادی از برازش بهتر مدل باشد، پس تعریف وزن های ω୫ به شکل بالا نامناسب است .